English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
restrictive محدود سازنده
qualificatory محدود سازنده
Other Matches
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
illmitable محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
instrumentalists سازنده
builder سازنده
producers سازنده
concoctor سازنده
builders سازنده
wright سازنده
producer سازنده
constituent سازنده
constituents سازنده
constructor سازنده
instrumentalist سازنده
makers سازنده
fomative سازنده
fabricant سازنده
fabricator سازنده
constructive سازنده
compositor سازنده
component سازنده
manufacturer سازنده
compositors سازنده
components سازنده
manufacturers سازنده
maker سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
composer سازنده مصنف
presentive مجسم سازنده
procreator موجد سازنده
melodist سازنده ملودی
composers سازنده مصنف
procreation سازنده زایش
ingredients عنصر سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
ingredient عنصر سازنده
manifestative اشکار سازنده
lutist سازنده عود
builders موسس سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
dissipative پراکنده سازنده
distractive پریشان سازنده
lubricate روان سازنده
film developer سازنده فیلم
lubricant روان سازنده
lubricants روان سازنده
fabricator سازنده وسایل
enslaver بنده سازنده
incorporator یکی سازنده
interceptive جدا سازنده
builder موسس سازنده
coordinative متناسب سازنده
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
lubricated روان سازنده
lubricates روان سازنده
lubricating روان سازنده
irradiative روشن سازنده
inveigler گمراه سازنده
elucidatory روشن سازنده
refrigerative خنک سازنده
components جزء سازنده
suppressor موقوف سازنده
suppressive موقوف سازنده
alterative دگرگون سازنده
spoiler فاسد سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
subjugator مطیع سازنده
vitiator تباه سازنده
separative جدا سازنده
sonneteer سازنده غزل
refrigrative خنک سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
supersessive لغو سازنده
factor سازنده فاکتور
factors سازنده فاکتور
qualifier ملایم سازنده
assuror مطمئن سازنده
qualifiers ملایم سازنده
assurer مطمئن سازنده
renovator باز نو سازنده
component جزء سازنده
ceramist سازنده فروف سفالین
toyer سازنده اسباب بازی
reflective بازتابنده منعکس سازنده
wright کارگر سازنده نجار
boiler maker سازنده دیگ بخار
boilermaker سازنده دیگ بخار
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
elucidative تفسیری روشن سازنده
ceramicist سازنده فروف سفالین
ideologue سازنده ایده ئولوژی
indican ماده سازنده نیل
diallist سازنده ساعت افتابی
manufacturer تولید کننده سازنده
formative ترکیب کننده سازنده
loathful دافع بیرغبت سازنده
procurer فراهم سازنده جاکش
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
mitigatory سبک سازنده مخفف
composition نسبت اجزای سازنده
manufacturer's software نرم افزار سازنده
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
metrist سازنده نظم وشعر
composition نسبت اجزاء سازنده
manufacturers تولید کننده سازنده
compositions نسبت اجزای سازنده
purificatory پاک سازنده تطهیری
compositions نسبت اجزاء سازنده
pastoralist سازنده شعرهای روستایی چوپان
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
detonating محترق شونده منفجر سازنده
humiliatingly پست سازنده خفیف کننده
carver قلم سنگ تراشی سازنده
pictorial تصویر نما مجسم سازنده
humiliating پست سازنده خفیف کننده
producer عمل اورنده سازنده باراورنده
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
spoilsman تباه کننده فاسد سازنده
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
self discharging ازاد سازنده نفس خود
producers عمل اورنده سازنده باراورنده
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
mitigative سبک سازنده تخفیف دهنده
borland international یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
flag waver مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
leukosis زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
horner سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
moderating محدود
moderates محدود
moderate محدود
moderated محدود
ambient محدود
limiting محدود
limited محدود
terminated محدود
finite محدود
limit محدود
terminates محدود
terminate محدود
lock step محدود
indeterminable نا محدود
incomprehensible نا محدود
limited access محدود
indefinite نا محدود
finte محدود
incomprehensive محدود
limitary محدود
free issue materials موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
metencephalon قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
trammel محدود ساختن
sex limited محدود به جنس
set out محدود کردن
limited edition فرآوردهی محدود
circumscribed amnesia یادزدودگی محدود
restrainable محدود ساختنی
limited editions فرآوردهی محدود
limited edition کالای محدود
limited editions چاپ محدود
limited editions کالای محدود
straiten محدود کردن
straightlaced محدود درفشار
limited edition چاپ محدود
limiting speed سرعت محدود
limited denied war جنگ محدود
copyrighted محدود به حق کپی
de escalation محدود سازی
limitative محدود کننده
delimitate محدود کردن
delimitation محدود ساختن
inter play حرکت محدود
finitely بطور محدود
finite population جامعه محدود
controlled war جنگ محدود
limited divorce طلاق محدود
limited integrator انتگرال محدود
confined equifer سفره محدود
qualified property مالکیت محدود
peg down محدود کردن
narrow market بازار محدود
limiting size اندازه محدود
limiter محدود کننده
limited power اختیارات محدود
limited objective هدف محدود
finite integral انتگرال محدود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com