Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (17 milliseconds)
English	Persian
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
Other Matches
combination influence	مکانیسم عامل مرکب
hypo	عامل محرک
impelent	عامل محرک
prime movers	عامل محرک کل
prime mover	عامل محرک کل
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
combined influence mine	مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
agent representative	عامل
assignee	عامل
factor	عامل
operant	عامل
procurators	عامل
procurator	عامل
doers	عامل
doer	عامل
propellent	عامل
agencies	عامل
agency	عامل
functionery	عامل
operative	عامل
operatives	عامل
operators	عامل
factors	عامل
coagent	هم عامل
operator	عامل
action	عامل
actions	عامل
attorney	عامل
principal	عامل
v factor	عامل وی
principals	عامل
devices	عامل
acting	عامل
operating	عامل
attorneys	عامل
device	عامل
parameters	عامل
elements	عامل
element	عامل
agents	عامل
propellants	عامل
active	عامل
parameter	عامل
propellant	عامل
agent	عامل
noises	عامل مخل
biological agent	عامل میکربی
agents	واسطه عامل
dispersing agent	عامل پاشنده
distilled mustard	عامل خردلی
distractor	عامل حواسپرتی
dual agent	عامل دو جانبه
executive agent	عامل اجرایی
noise	عامل مخل
extrinsic factor	عامل خارجی
factor of production	عامل تولید
disbursing officer	افسر عامل
developer agent	عامل فهور
combination influence	عامل ترکیبی
agents	عامل اطلاعاتی
common factor	عامل مشترک
cyanogen agent	عامل سیانید
demasking agent	عامل عریانساز
depressant	عامل پریشانی
active defense	دفاع عامل
factor of safety	عامل تامین
agent	عامل اطلاعاتی
accountable disbursing officer	افسر عامل
managing director	مدیر عامل
active defense	پدافند عامل
absorbing agent	عامل جذب
active element	عنصر عامل
active material	مواد عامل
aborticide	عامل سقط
managing directors	مدیر عامل
operating systems	سیستم عامل
operating system	سیستم عامل
acid function	عامل اسیدی
OS	سیستم عامل
addition agent	عامل افزودنی
reactors	عامل واکنش
biological agent	عامل زیستی
blister agent	عامل تاول زا
blowing agent	عامل پف کننده
bleaching agent	عامل رنگبر
characteristic action	عامل مشخصه
chemical agent	عامل شیمیایی
preventive	عامل جلوگیری
agent	واسطه عامل
mouthpiece	سخنگو عامل
mouthpieces	سخنگو عامل
reactor	عامل واکنش
leaven	عامل کارگر
leavening	عامل کارگر
leavens	عامل کارگر
adhesion agent	عامل چسبندگی
potential	عامل بالفعل
air entraining agent	عامل هوادهنده
anticrop agent	عامل ضد غلات
acting company	شرکت عامل
factor of safety	عامل اطمینان
operating agency	شعبه عامل
passives	غیر عامل
parasiticide	عامل طفیلی کش
factor	عامل مشترک
executive	مدیر عامل
working fluid	سیال عامل
press	عامل موثر
factors	عامل مشترک
igniting agent	عامل احتراق
precipitating factor	عامل اشکارساز
be-all and end-all	عامل عمده
insurance agent	عامل بیمه
human factor	عامل انسانی
precipitant	عامل رسوب
psychochemical agent	عامل عصبی
interleave factor	عامل جاگذاری
lacrimatory factor	عامل اشک زا
executives	مدیر عامل
operating handle	دستگیره عامل
structure factor	عامل ساختار
safety factor	عامل تامین
masking agent	عامل پوشاننده
presses	عامل موثر
potential	عامل بالقوه
unique factor	عامل یگانه
oxidizing agent	عامل اکسنده
operating system/	سیستم عامل دو
limiting factor	عامل محدودکننده
oxidizing agent	عامل اکسیداسیون
passive	غیر عامل
pull device	عامل کششی
effective	عامل موثر
coefficients	عامل مشترک
coefficient	عامل مشترک
potential <adj.>	عامل بالقوه
foaming agent	عامل کف زای
absorbent	عامل جذب
fixing agent	عامل تثبیت
sealant	عامل درزگیر
firing device	عامل منفجرکننده
factorization	عامل بندی
factoring agent	عامل تنزیل
factoring	عامل یابی
pesticide	عامل ضد طاعون
pesticides	عامل ضد طاعون
reducing agent	عامل کاهنده
self execuiting	عامل فی نفسه
general factor	عامل عمومی
releasing agent	عامل رهاکننده
reducer	عامل کم کننده
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
fusing agent	عامل ذوب
idle characters	کاراکترهای عامل
sense organ	عامل احساس
growth factor	عامل رشد
skip factor	فاکتور یا عامل نمو
emulsifiers	عامل امولسیون کننده
smoke agent	عامل شیمیایی دودانگیز
sequestering agent	عامل منزوی کننده
sector interleave factor	عامل جاگذاری قطاع
emulsifier	عامل امولسیون کننده
reactors	عامل عکس العمل
sequestering agent	عامل کمپلکس دهنده
second order factor	عامل مرتبه دوم
reactor	عامل عکس العمل
soundboard	عامل انتشار عقاید
a key actor in a process	عامل اصلی در روندی
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
to be the clincher	عامل شاخص بودن
to turn the scales	عامل شاخص بودن
double agent	عامل اطلاعاتی دو جانبه
shells	عامل محافظ حفاظ
double agents	عامل اطلاعاتی دو جانبه
working lead fluid	سیال متحرک یا عامل
stripping agent	عامل رنگ گیر
tape operating system	سیستم عامل نوار
thickening agent	عامل غلیظ کننده
understrapper	عامل پایین درجه
attributing	در برخی سیستم عامل ها
attributes	در برخی سیستم عامل ها
vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
inst	وسیله یا عامل کار
attribute	در برخی سیستم عامل ها
vomiting agent	عامل تهوع اور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com