English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
extrudate محصول روزن رانی
Other Matches
extrusion روزن رانی
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
imperforate بی روزن
extruder روزن ران
perforated castingwell چاه روزن دار
exchanging دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punched کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
iso product curve منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
crural رانی
ranee رانی
rani رانی
femoral رانی
d. of a speech سخن رانی
canoe قایق رانی
canoes قایق رانی
yachting قایق رانی
salacity شهوت رانی
salaciousness شهوت رانی
ejection بیرون رانی
voluptuously باشهوت رانی
inguinal کشاله رانی
oarsmanship کرجی رانی
voluptuousness شهوت رانی
wheelchair ویلچر رانی
wheelchairs ویلچر رانی
oratorship سخن رانی
motoring اتومبیل رانی
repression واپس رانی
to give a lecture سخن رانی کردن
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
seaworthy قابل کشتی رانی
libidinously از روی شهوت رانی
to go on the stump سخن رانی کردن
shipping company شرکت کشتی رانی
salaciously از روی شهوت رانی
sailing orders دستور کشتی رانی
nautically از لحاظ کشتی رانی
platforms سخن رانی کردن
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
auto drome پیست اتومبیل رانی
harness race مسابقه ارابه رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
innavigable غیرقابل کشتی رانی
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
pultrusion process فرایند کشش رانی
boats قایق رانی کردن
boat قایق رانی کردن
lectureships سمت سخن رانی
lectureship سمت سخن رانی
pawn roller پیاده رانی شطرنج
platform سخن رانی کردن
pawn push پیاده رانی شطرنج
ox goad نیزه گاو رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
ease all درکرجی رانی ایست
shippable قابل کشتی رانی
regatta مسابقه کرجی رانی
aerostation کشتی رانی هوایی
drive way مسیر اتومبیل رانی
cabotage کشتی رانی ساحلی
regattas مسابقه کرجی رانی
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
coasting کشتی رانی در طول ساحل
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
active emf نیروی برق رانی موثر
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
product محصول
products محصول
commodity محصول
yielded محصول
return [on something] محصول
harvest محصول
harvested محصول
harvests محصول
lines محصول
yields محصول
yield محصول
proceeds محصول
fabric محصول
fabrics محصول
total product محصول کل
line محصول
outputs محصول
output محصول
crops محصول
commodities محصول
cropped محصول
crop محصول
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
coemption خرید کل محصول
condensate محصول میعان
coproduct محصول فرعی
by product محصول فرعی
crop rent اجاره محصول
cash crop محصول فروشی
distillate محصول تقطیر
home-grown محصول خانه
product diversification تنوع محصول
diversity of product تنوع محصول
by product محصول جنبی
portfolio نمونه محصول
volatility product محصول فرار
fehling solution محصول فهلینگ
net product محصول خالص
finished product محصول نهائی
fission product محصول انشقاق
mass market product محصول پر فروش
foison محصول فراوان
marginal product محصول نهائی
margin product اضافه محصول
gross yield محصول ناخالص
high grade product محصول درجه یک
incross اولادیا محصول
intermediate product محصول واسطه
off year سال کم محصول
overhead product محصول سبک
product capabilities خواص محصول
eluate محصول شویش
emblements محصول زمین
universal product code کد جامع محصول
turn over محصول بازده
standing crop محصول سرپا
program product محصول برنامه
fehling reagent محصول فهلینگ
product mix ترکیب محصول
product liability مسئولیت محصول
product differentiation اختلاف محصول
product differentiation تفاوت محصول
last year's produce محصول پارسال
produce ساختن محصول
by-product محصول ضمنی
by-products محصول فرعی
artefact محصول مصنوعی
artefacts محصول مصنوعی
artifact محصول مصنوعی
artifacts محصول مصنوعی
end product محصول نهایی
yields محصول حاصل
product محصول حاصلضرب
fabric محصول تولید
fabrics محصول تولید
produced ساختن محصول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com