Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
Other Matches
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
high pressure
فشار زیاد
overvoltage
فشار زیاد
overvoltage protection
حفافت فشار زیاد
overpressure
زیاد شدن فشار
reaction turbin
توربین فشار زیاد
to overstrain oneself
زیاد بخود فشار اوردن
to overexert
زیاد به خود فشار آوردن
to work at a high pressure
با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
xenon high pressure lamp
لامپ فشار زیاد گزنون
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
blowing
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
scissors
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
joule kelvin effect
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
deep cycling
روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
microprogram
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
bit map
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
damp land pit curing
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
warm gas thruster
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
pontage
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
topping lift
طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
pound
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
CDs
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounds
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
CD
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounding
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
cinerarium
[گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
store
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storing
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
fishnet
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
archive
فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
high lift device
وسایل برای زیاد
high lift system
سیستم برای زیاد
high lift configuration
شکل برای زیاد
charge
محفظهای
charges
محفظهای
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
caculated risk
<idiom>
شانس زیاد برای موفقیت
overtask
زیاد سنگین بودن برای
cross stroke
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
cellular cofferdam
فرازبند محفظهای
up to one's ears in work
<idiom>
کارهای زیاد برای انجام داشتن
to stand the test of time
برای مدت زیاد دوام آوردن
stand (someone) in good stead
<idiom>
سود زیاد برای شخص داشتن
to stand the test
برای مدت زیاد دوام آوردن
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
ignition over voltage
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
double chamber type tunnel klin
کوره تونلی دو محفظهای
multi chamber klin
کوره چند محفظهای
encapsulating
در محفظهای قرار دادن
encapsulates
در محفظهای قرار دادن
encapsulate
در محفظهای قرار دادن
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
to have stood the test of time
برای مدت زیاد دوام آورده باشد
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
attack
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
cabin supercharger
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
toolbox
جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
bad debt
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debts
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
sampler
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
samplers
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
clicked
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
pull the pace
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
clicks
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
paraheliotropism
موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
papering
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papered
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
chromel
الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
trapoze
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
cartridge actuated device
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
club propeller
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
wheel well
محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
deletion
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
keypad
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
pods
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
gas filled
گازی
pneumatic
گازی
gaseous
گازی
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
oxygen carrier
اکسیژن بر
oxybiont
اکسیژن زی
oxygen
اکسیژن
empyreal air
اکسیژن
gas fuel
سوخت گازی
gas impregnated cable
کابل گازی
gas hearth
اتشدان گازی
gas hearth
کوره گازی
gas phase
حالت گازی
gas furnace
کوره گازی
gas phase
فاز گازی
gas laser
لیزر گازی
gas ligther
فندک گازی
gas equilibrium
تعادل گازی
gas tube
لامپ گازی
gas welding
جوشکاری گازی
gasiform
گازی شکل
thypatron
لامپ گازی
fuel gas
سوخت گازی
internal combustion turbine
توربین گازی
hydropneumatic
گازی روغنی
gas flame
لامپ گازی
gas flame
چراغ گازی
gas filled relay
رله گازی
gas filled capacitor
خازن گازی
gas bomb
بمب گازی
gas burner
مشعل گازی
gas cable
کابل گازی
gas chromatography
کروماتوگرافی گازی
gas compound
ترکیب گازی
gas cut
برش گازی
gas engine
موتور گازی
gaseous electronics
الکترونیک گازی
gas filled lamp
لامپ گازی
gas filled rectifier
یکسوکننده گازی
gas filled photocell
فتوسل گازی
gas lamps
لامپ گازی
gasometry
تجزیه گازی
nebulosity
حالت گازی
gas alarm
اژیر گازی
gas lamp o. light
لامپ گازی
gas bearing
یاتاقان گازی
gas detector
اشکارساز گازی
moped
موتور گازی
gas lights
چراغ گازی
gas light
چراغ گازی
oxygen deficit
کسر اکسیژن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygenation
امیزش با اکسیژن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygenize
با اکسیژن امیختن
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com