English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
intake chamber محفظه ورودی
Search result with all words
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
Other Matches
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
inputted 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chains فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
guard assembly محفظه
chamber محفظه
cavities محفظه
cavity محفظه
enclosure محفظه
lacuna محفظه
chambers محفظه
housing محفظه
encasement محفظه
enclosures محفظه
containers محفظه
incasement محفظه
envelope محفظه
envelopes محفظه
container محفظه
combustor محفظه احتراق
system unit محفظه سیستم
resonating cavity محفظه تشدید
ootheca محفظه تخم
computer enclosure محفظه کامپیوتر
breech محفظه کولاس
pinches پایه محفظه
combustion chamber محفظه احتراق
air chamber محفظه هوا
potpourri محفظه عطر
circular cell محفظه گرد
cases فرف محفظه
card cage محفظه کارت
shield محفظه سپرشدن
shields محفظه سپرشدن
breech ring محفظه کولاس
breech recess محفظه کولاس
gas chambers محفظه باروت
mould cavity محفظه قالب
gas chamber محفظه باروت
case فرف محفظه
oil pan محفظه کارتر
potpourris محفظه عطر
pinch پایه محفظه
starting chamber محفظه استارت
incubator محفظه رشد
incubators محفظه رشد
combustion area محفظه احتراق
primer pouch محفظه چاشنی
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
gas chamber محفظه اعدام با گاز
breech chamber محفظه خرج انفجار
low pressure casing محفظه ی فشار ضعیف
canisters محفظه گلوله افشان
canister محفظه گلوله افشان
gas chambers محفظه اعدام با گاز
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
hoppers محفظه خوراک دستگاه
floppy disk case محفظه فلاپی دیسک
reliquary محفظه عتیقه باقیمانده
to tip something into a container [British E] چیزی را در محفظه ای ریختن
hopper محفظه خوراک دستگاه
gas port محفظه عبور گاز
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
gasholders محفظه نگاهداری گاز
reaction chamber محفظه فعل و انفعال
chamber furnace کوره محفظه دار
crankcase محفظه میل لنگ
carter محفظه میل لنگ
gasholder محفظه نگاهداری گاز
disk unit enclosure محفظه واحد دیسک
reliquaries محفظه عتیقه باقیمانده
input توان ورودی ورودی
inputted توان ورودی ورودی
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
house قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
housed قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
rhumbatron نوع متداول محفظه تشدید
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
crankcase supercharger سوپرشارژر محفظه میل لنگ
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
houses قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
cartridges جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
flooder غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase bottom o.lower half قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
Thermoses قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridge جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
vault storage محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase explusion سرو صدای داخل محفظه لنگ
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
panels بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
to break into something از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
toner محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
electrostatic محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
slaved محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slave محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaving محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaves محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
conex محفظه حمل بار اطاق بار
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
entrance door در ورودی
entrance door ورودی
entry door ورودی
front door [of house] ورودی
front door [of house] در ورودی
entrances ورودی
entry door در ورودی
entrance در ورودی
entranced ورودی
input ورودی
input queue صف ورودی
intakes ورودی
propylaeum سر در ورودی
entrancing ورودی
intake ورودی
inputted ورودی
primary ورودی
inflow ورودی
inlets ورودی
access ورودی
entrance ورودی
gateway ورودی
inlet ورودی
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com