English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
circle محفل حوزه
circled محفل حوزه
circles محفل حوزه
circling محفل حوزه
Other Matches
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
ring محفل
clique محفل
cliques محفل
assembly محفل
agora محفل
circler عضو محفل
leading lights شمع محفل
leading light شمع محفل
basin حوزه
range حوزه
zero field بی حوزه
district حوزه
basins حوزه
ranged حوزه
ranges حوزه
sphere حوزه
departments حوزه
spheres حوزه
presidency حوزه
aquifer حوزه
extent حوزه
circuity حوزه
ambit حوزه
department حوزه
jurisdication حوزه
field حوزه
districts حوزه
areas حوزه
area حوزه
domains حوزه
domain حوزه
fields حوزه
fielded حوزه
precinct حوزه
zones حوزه
realms حوزه
realm حوزه
scope حوزه
precincts حوزه
zone حوزه
scope of coverage حوزه عمل
chapelry حوزه کلیسا
apanage حوزه درامداتفاقی
span of control حوزه نظارت
seepage area حوزه تراوش
test bay حوزه ازمایش
drainage area حوزه ابخیز
prefecture حوزه اداری
kingdom حوزه اقتدار
judicature حوزه قضایی
induction field حوزه القائی
image field حوزه تصویر
free field حوزه ازاد
f.of operations حوزه عملیات
drainge area حوزه زهکشی
drainage basin حوزه زهکش
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
departments حوزه کمیته
electorates حوزه انتخابیه
electorate حوزه انتخابیه
catchment areas حوزه ابریز
circuits حوزه قضائی
scope قلمرو حوزه
precinct بخش حوزه
constituency حوزه انتخاباتی
constituencies حوزه انتخابیه
precincts بخش حوزه
catchment area حوزه ابریز
constituencies حوزه انتخاباتی
circuits جریان حوزه
module حوزه گنجایش
domains حوزه دایره
domain حوزه دایره
department حوزه کمیته
circuit حوزه قضائی
circuit جریان حوزه
constituency حوزه انتخابیه
magnetic fields حوزه مغناطیسی
magnetic field حوزه مغناطیسی
modules حوزه گنجایش
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
sees مقر یا حوزه اسقفی
see مقر یا حوزه اسقفی
flashing کاهش حوزه مغناطیسی
circuits حوزه صلاحیت دادگاه
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
polls حوزه رای گیری
polled حوزه رای گیری
poll حوزه رای گیری
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
princedom حوزه حکومت شاهزاده
active zone of well حوزه فعال چاه
catchment حوزه ابریز مرزی
intersplere در حوزه یکدیگر امدن
bolson حوزه ابریز بسته
intendancy مدیریت حوزه مباشرت
constituencies هیات موکلان یک حوزه
coil field حوزه سیم پیچ
blind drainage area حوزه ابریز بسته
free trade area حوزه تجارت ازاد
constituency هیات موکلان یک حوزه
flooding area حوزه سیل گیر
compass حدود وثغور حوزه
magnetic deflection انحراف در حوزه مغناطیسی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
basin حوزه رودخانه ابگیر
venues حوزه صلاحیت دادگاه
basins حوزه رودخانه ابگیر
venue حوزه صلاحیت دادگاه
basin area حوزه ابریز رودخانه
well field حوزه تغذیه کننده چاه
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
plural vote رای یک تن در چند حوزه انتخابی
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
to come within the scope of the law در حوزه عمل قانون بودن
runoff جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
degaussing تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
vicarate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com