Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English
Persian
buffer solution
محلول بافر
Other Matches
buffer
بافر
disk buffer
بافر دیسک
buffer capacity
فرفیت بافر
keyboard buffer
بافر صفحه کلید
unit
بافر با طول یک حرف .
units
بافر با طول یک حرف .
flushing
پاک کردن هر دادهای در بافر
flushes
پاک کردن هر دادهای در بافر
flush
پاک کردن هر دادهای در بافر
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
elastic buffer
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
spillage
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
qisam
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند
spillages
وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
MBR
ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
buffering
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
dilution
محلول
antifreezing solution
محلول ضد یخ
solutions
محلول
solution
محلول
solvable
محلول
solutions
حل محلول
solution
حل محلول
caustic solution
محلول سوزاور
soap solution
محلول صابون
water glass
شیشه محلول
benedict's solution
محلول بندیکت
battery solution
محلول باتری
ammonia water
محلول امونیاکی
alkaline solution
محلول قلیایی
cutting solution
محلول برش
solid solution
محلول جامد
solvate
ماده محلول
soild solution
محلول جامد
normal solution
محلول نرمال
pseudosolution
شبه محلول
ideal solution
محلول ایده ال
standard solution
محلول استاندارد
dissolved solids
مواد محلول
stock solution
محلول ذخیره
acid solution
محلول اسید
acid soluble
محلول در اسید
emulsoid
محلول سریشمی
saline
محلول نمک
ammonia
محلول امونیاک
soluble
حل شدنی محلول
buffer
محلول تامپون
length
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
lengths
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
solate
بصورت محلول دراوردن
ammonia
محلول یا بخار امونیاک
metastable solution
محلول شبه پایدار
soda solution
محلول جوش شیرین
javelle water
محلول هیپوکلریت سدیم
slow curing
قیرهای محلول دیرگیر
oleoresin
محلول رزین در روغن
saturated solution
محلول سیر شده
rapid curing
قیرهای محلول زودگیر
medium curing
قیرهای محلول کندگیر
wine of opium
محلول تریاک وشراب
aromatic vinegar
محلول سرکه و کافور
substitutional solid solution
محلول جامد جانشینی
solution heat treatment
عملیات حرارتی محلول
cut back bitumens
قیرهای محلول پس بریده
salvolatile
محلول معطر اب امونیاک والکل
supersaturated solution
محلول ابر سیر شده
supersaturated solution
محلول فوق سیر شده
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
solute
جسم حل شده موجود در محلول
ether extract
ماده الی محلول دراثر
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
cn solution
محلول گاز اشک اور
alkali proof
مقاومت محلول سوزش اور
suspensoid
محلول سریشمی دارای ذرات معلق
pigment
رنگ غیر محلول ماده رنگی
pigments
رنگ غیر محلول ماده رنگی
anodization
به وسیله عمل الکترولیز در محلول اسیدکرومیک
pickling
غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
saponated
صابون زده دارای محلول صابونی
scratchpad
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
chlorinated hydrocarbon
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
fibrin
ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
overruns
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrun
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
pre imaging
تولید فریم نقاشی متحرک یا ویدیو در بافر حافظه پیش از آنکه روی صفحه منتقل شود برای نمایش
overrunning
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
marching display
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
draw direct
مستقیماگ روی صحنه ونه روی بافر حافظه
to paynize wood
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
local
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
locals
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
lotions
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
LCD
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
fat soluble
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
slurry
تبدیل به محلول ابکی کردن ابکی
solvate
حل شدن محلول شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com