English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
silicon valley محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
Other Matches
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
upmost عالی ترین بالاترین درجه
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
localization تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
concentrate تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrating تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
concentrates تمرکز دادن تمرکز اتش تمرکز قوا
p channel mos تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
concentrations تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
kite and kin کس وکار
synchronizing mechanism ساز وکار همزمانی
business cycle دور کسب وکار
probation دوره ازمایش وکار اموزی
work out در اثرزحمت وکار ایجاد کردن
extensive cultivation توسعه همه جانبه کشت وکار
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
lawmerchant حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
cal. مخفف کالیفرنیا
cals مخفف کالیفرنیا
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
california achievement tests آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
jack mackerel ماهی ازاد کالیفرنیا
second world جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
california bearing ratio توان باربری نسبی کالیفرنیا
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
california tests of personality ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
california tests of mental maturity ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
berkeley unix گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
toyon درخت راج سفید گل سواحل کالیفرنیا
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
localism ایین محلی علاقه محلی
atlas فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
local posts پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
techs تکنولوژی
tech تکنولوژی
technologies تکنولوژی
technology تکنولوژی
institute of technology انستیتو تکنولوژی
instructional technology تکنولوژی اموزشی
transfer of technology انتقال تکنولوژی
soft technology تکنولوژی نرم
technology transfer انتقال تکنولوژی
nuclear technology تکنولوژی هستهای
information technology تکنولوژی اطلاعات
nuclear engineering تکنولوژی هستهای
neutral technology تکنولوژی خنثی
technology ابزارشناسی تکنولوژی
technologies ابزارشناسی تکنولوژی
backstop technology تکنولوژی با صرفه
appropriated technology تکنولوژی متناسب
architectonic تکنولوژی ساختمان
electrotechnology تکنولوژی برق
backstop technology تکنولوژی پشتیبان
choice of technology انتخاب تکنولوژی
elecric technology تکنولوژی برق
appropriate technology تکنولوژی مناسب
automatic control technology تکنولوژی اتوماتیک کنترل
technology دانش فنی تکنولوژی
technologies دانش فنی تکنولوژی
labor augmenting tednological progress پیشرفت تکنولوژی کارافزا
data processing technology تکنولوژی پردازش داده
safety interlock قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
integrate circuit technology مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
automotive تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
automotive engineering تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
globe valve شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
safety locking devices قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
icot موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
safety interlocks قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
globe valve شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
mcc انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
famos Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
ergonomics علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
opto electronics تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
reprographics تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
concentrations تمرکز
yeep joung تمرکز
focusing تمرکز
centering تمرکز
concentration تمرکز
centralization تمرکز
centralisation تمرکز
centralists طرفدار تمرکز
centralist طرفدار تمرکز
horizontal integration تمرکز افقی
cost center تمرکز هزینه
ionic focusing تمرکز با گاز
gas focusing تمرکز با گاز
centered تمرکز یافتن
centers تمرکز یافتن
stress concentration تمرکز تنش
electron focusing تمرکز الکترون
electrostatic focusing تمرکز الکتروستاتیکی
centred تمرکز یافتن
centre تمرکز یافتن
focusing magnet مغناطیس تمرکز ده
focusing control تنظیم تمرکز
visual focusing تمرکز دیداری
concentrate تمرکز کردن
concentrate تمرکز دادن
centering tool ابزار تمرکز
center spuare زاویه تمرکز
center تمرکز یافتن
concentrates تمرکز کردن
cathexis تمرکز روانی
concentrates تمرکز دادن
concentrating تمرکز کردن
concentration of fire تمرکز اتش
concentrating تمرکز دادن
focusing coil پیچک تمرکز
concentration ratio نسبت تمرکز
concentration ratio نرخ تمرکز
totalitarianism تمرکز گرایی
concentative تمرکز دهنده
post deflection focusing تمرکز پس از انحراف
data concentration تمرکز داده
line concentrator تمرکز کننده خط
decentralization عدم تمرکز
retaining تمرکز دادن
retained تمرکز دادن
retain تمرکز دادن
crossover تمرکز نخستین
focalization تمرکز در کانون
retains تمرکز دادن
concentrations تمرکز عده ها
degree of centralization درجه تمرکز
automatic focusing تمرکز خودکار
period of concentration زمان تمرکز
electromagnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
magnetic focusing تمرکز الکترومغناطیسی
concentration تمرکز عده ها
computer output microfilm فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
concentrating تمرکز دادن تغلیظ
concentration area منطقه تمرکز اتش
decentralising عدم تمرکز دادن
masses تمرکز قوای جنگی
centralized design طراحی تمرکز یافته
decentralizes عدم تمرکز دادن
concentrates تمرکز دادن تغلیظ
decentralizing عدم تمرکز دادن
decentralize عدم تمرکز دادن
decentralised عدم تمرکز دادن
massing تمرکز قوای جنگی
decentralises عدم تمرکز دادن
massing of fire تمرکز دادن اتشها
bourrelet ورم تمرکز گلوله
mass تمرکز قوای جنگی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
self focus تنظیم تمرکز خودکار
concentrate تمرکز دادن تغلیظ
backmost پس ترین
centralises تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralizes تمرکز دادن تمرکزی کردن
concenter تمرکز دادن تغلیظ کردن
centralize تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralizing تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralised تمرکز دادن تمرکزی کردن
centralising تمرکز دادن تمرکزی کردن
electron beam focusing تمرکز دهی اشعه الکترونی
authoritarianism فلسفهء تمرکز قدرت یا استبداد
centralism سیستم تمرکز در اداره مملکت
world جهان
vales جهان
vale جهان
universe جهان
macrocosms جهان
worlds جهان
macrocosm جهان
computer input microfilm تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
cim تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
most important <adj.> مهم ترین
lattermost پست ترین
best عظیم ترین
furthest پیشرفته ترین
arrant بدنام ترین
middlemost میان ترین
downmost پایین ترین
bottommost پایین ترین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com