Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
transfer station
محل انتقال افراد
Search result with all words
intransit strenth
افراد در حال حرکت یا انتقال
Other Matches
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
enlistedman
افراد
personnel
افراد
men
افراد
troop
افراد
enlisted personnel
افراد
trooping
افراد
trooped
افراد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
head count
جمع افراد
personnel status
وضع افراد
head counts
جمع افراد
filler personnel
افراد جایگزینی
category
طبقه افراد
platoons
جوخهء افراد
platoon
جوخهء افراد
service club
باشگاه افراد
withindoors
افراد داخل
roll call
نامیدن افراد
liberty men
افراد مرخصی
top-level
افراد عالیرتبه
cognoscenti
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
equal status persons
افراد همپایه
enlisted personnel
طبقه افراد
packed out
پر و مملو از افراد
enlistee
افراد داوطلب
receptee
افراد مورد پذیرش
billet slip
لوحه اسکان افراد
billet slip
کارت محلهای افراد
posse comitatus
دسته افراد پلیس
morale
روحیه افراد مردم
commando
افراد نیروی مخصوص
cimmerian
افراد کشور فلمات
close station
افراد بدو مرخص
characterization
نوشتن بیوگرافی افراد
swallow one's pride
<idiom>
متواضع کردن افراد
top-level
توسط افراد عالیرتبه
dependents
افراد تحت تکفل
commandos
افراد نیروی مخصوص
bachelor quarters
منازل افراد مجرد
avast
افراد به جای خود
family size
تعداد افراد خانواده
coachload
افراد سوار بر درشکه
condemning
محکوم کردن افراد
condemns
محکوم کردن افراد
special olympics
المپیک افراد استثنایی
part owners
افراد شریک المال
play the field
<idiom>
با افراد مختلفی قرارگذاشتن
the common wealth of learning
افراد اهل علم
personal error
خطاهای انفرادی افراد
target audience
افراد مورد نظر
troops
افراد قسمتها سربازان
condemn
محکوم کردن افراد
personnel monitoring
بازرسی بدنی از افراد
favouritism
افراد مورد توجه
transfer station
محل اعزام افراد
rouse out
بیدار کردن افراد
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
aptitude area
حیطه قابلیت افراد
noncombatant
افراد غیر نظامی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
Applicants flooded in.
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
whom it may concern
برای اطلاع افراد ذیربط
life line
طناب اتصال افراد به یکدیگر
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
Certain notorious ( dubious ) characters .
عده افراد معلوم الحال
leatherneck
جزو افراد تفنگداران دریایی
troop housing
کوی درجه داران یا افراد
huddle
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
IMA
قالب ها و خصوصیات افراد است
charter
بین افراد دلالت کند
chartered
بین افراد دلالت کند
chartering
بین افراد دلالت کند
charters
بین افراد دلالت کند
assembly
محل بسیج افراد احتیاط
people sniffer
رادار کشف افراد دشمن
personal salute
تیر سلام برای افراد
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
roll call
حاضر و غایب کردن افراد
huddled
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddles
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling
ازدحام اجتماع افراد یک تیم
lockstep
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
posses
دسته افراد پلیس جماعت
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
biographical intelligence
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
biographical information blank form
فرم پر نشده بیوگرافی افراد
aptitude area
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
posse
دسته افراد پلیس جماعت
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
CSE
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
atomistic evalution
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
oral trade test
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
lunatic fringe
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
intermarriage
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
preference blank
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
intermarries
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queueing
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
intermarrying
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
pit crew
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
intermarried
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
zouave
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
oligrachy
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
queues
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
an infinite verb
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
queue
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
enlisted
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
oligopoly
تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
queued
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
cyberspace
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
arrow head
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
internees
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
automation
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
speeches
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
close corporation
شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
speech
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
people sniffer
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
instructional computing
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
penalty kicker
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
shares
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
shared
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
pressure cabin
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
photographic dosimetry
روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
frictional unemployment
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
expellee
افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
smalltalk
یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
active list
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
displacement
انتقال
transfer
انتقال
transfer line
خط انتقال
negotiation
انتقال
devolution
انتقال
negotiations
انتقال
transfer check
انتقال
shift
انتقال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com