English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
beach exit محل خروجی اسکله
Other Matches
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
inequivalence تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
non equivalence function تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
equivalence تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
near letter quality خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
beached اسکله
jetties اسکله
jetty اسکله
beaches اسکله
wharfs اسکله
docks اسکله
dock اسکله
beach اسکله
wharf اسکله
wharves اسکله
piers اسکله
pier اسکله
berth اسکله
berths اسکله
berthing اسکله
berthed اسکله
quay اسکله
waterfronts اسکله
landings اسکله
landing اسکله
docked اسکله
waterfront اسکله
quays اسکله
wharves اسکله ابی
eolith اسکله سنگی
jetty اسکله بندر
longshoreman کارگر اسکله
pier اسکله ستون
jetty اسکله کرپی
longshoremen کارگر اسکله
landing place فرودگاه اسکله
pontoon اسکله شناور
wharfinger اسکله دار
wharfs اسکله ابی
piers اسکله ستون
wharfmaster رئیس اسکله
jetties اسکله کرپی
dockage هزینه اسکله
beach capacity فرفیت اسکله
beach patrol نگهبان اسکله
pontoons اسکله شناور
beachy اسکله دار
charging berth اسکله بارگیری
charging wharf اسکله بارگیری
wharf اسکله ابی
discharging berth اسکله تخلیه
discharging wharf اسکله تخلیه
berthage عوارض اسکله
jetties اسکله بندر
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
beach flag پرچم شاخص اسکله
seafront اسکله کنار دریا
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
leave the jetty جدا شدن از اسکله
beach diagram طرح نمودار اسکله
cargo whip طناب بوم اسکله
seafronts اسکله کنار دریا
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
To dock . To berth. پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
alongside پهلوی اسکله در کنار در طول
sea island terminal باراندازیا اسکله روی دریا
save all توربندی بین ناو و اسکله
clearance capacity فرفیت تخلیه بار اسکله
roustabout کارگر اسکله یا بندر گاه
spur shore دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
wharfinger مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
the p was used as a promenade ان اسکله گردش گاه مردم است
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
wharfage استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
navigation head بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
berthing capacity فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
tatal output خروجی کل
deferent خروجی
egress خروجی
extrusion خروجی
output area خروجی
out put خروجی
outflows خروجی
output خروجی
outputs خروجی
exhaust خروجی
exhausts خروجی
printout خروجی
printouts خروجی
outflow خروجی
outlets خروجی
handler خروجی
throughput خروجی
handlers خروجی
outlet خروجی
exits خروجی
exit خروجی
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
output bound کران خروجی
effluents سیال خروجی
cooling water outlet خروجی اب سرد
output buffer میانگیر خروجی
peak بلندترین خروجی
peaking بلندترین خروجی
spouting لوله خروجی
output area ناحیه خروجی
outlet box جعبه خروجی
outgoing cable کابل خروجی
outfall دهانه خروجی
effluent سیال خروجی
maximum output خروجی حداکثر
peaks بلندترین خروجی
valves دریچه خروجی
spouts لوله خروجی
after bay مجرای خروجی
output electrode الکترد خروجی
output device دستگاه خروجی
output data داده خروجی
transmitted light نور خروجی
output channel کانال خروجی
output channel مجرای خروجی
output capacitance فرفیت خروجی
valve دریچه خروجی
lighting outlet خروجی روشنایی
light output خروجی نور
outputs انرژی خروجی
exhaust steam بخار خروجی
exhaust port دریچه خروجی
exhaust port مجرای خروجی
exhaust pipe لوله خروجی
emergency door خروجی خطر
exhaust passage گذرگاه خروجی
exhaust nozzle نازل خروجی
exhaust gas گاز خروجی
exhaust fan پروانه خروجی
exhaust connection اتصال خروجی
exhaust cam بادامک خروجی
exhaust air هوای خروجی
exhaust stroke ضربه خروجی
exit point نقطه خروجی
extrusive rocks سنگهای خروجی
dewatering outlets خروجی زیرین
input output ورودی خروجی
igneous rock سنگ خروجی
i/o ورودی-خروجی
effective output خروجی موثر
graphic output خروجی گرافیکی
output انرژی خروجی
fan out گنجایش خروجی
effusive rocks سنگهای خروجی
fan out پهنای خروجی
exit splitter شکافنده خروجی
exit road راه خروجی
eruptive rock سنگ خروجی
spouted لوله خروجی
exhaust chamber اطاقک خروجی
outputting خروجی دهی
output work queue صف کار خروجی
secondary current جریان خروجی
after-bay مجرای خروجی
output voltage ولتاژ خروجی
output unite واحد خروجی
power output tube لامپ خروجی
volcanic rock سنگ خروجی
shaft tube خروجی محور
voice خروجی صوت
secondary wire سیم خروجی
surface outflow اب سطحی خروجی
tip top خروجی نوار
voice output خروجی صوتی
voices خروجی صوت
voicing خروجی صوت
real time output خروجی انی
pump delivery خروجی پمپ
power output stage طبقه خروجی
power output توان خروجی
output tube لامپ خروجی
spout لوله خروجی
output routine روال خروجی
output process فرایند خروجی
initial خروجی صفر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com