Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English
Persian
charging point
محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
Other Matches
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
charges
شارژ کردن شارژ
charge
شارژ کردن شارژ
load
شارژ کردن
loads
شارژ کردن
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
deaeration
هواگیری
de aerating
هواگیری
de aerator tray
سینی هواگیری
bleeding tube
لوله هواگیری
air cock
شیر هواگیری
bleeder screw
پیچ هواگیری
charge
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges
خرج گذاری کردن شارژ کردن
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
breather tube
لوله تهویه یا هواگیری
atop
درروی
normal exit
درروی عادی
caption
گواهی مندرج درروی سند
captions
گواهی مندرج درروی سند
prunt
الت بته چسبانی درروی گلدان
oblique projection
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
neontology
بر رسی در جانورانی که درروی زمین مانده اند
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
keyholing
رقص و جست و خیز گلوله درروی مسیر عدم ثبات مسیرگلوله
heat
شارژ
heats
شارژ
fluxing agent
شارژ
charging
شارژ
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
coke per charge
ذغال کک شارژ
chargers
دستگاه شارژ
basic allowance
شارژ انبار
charge d'affaires
شارژ دافر
charger
دستگاه شارژ
melting charge
شارژ ذوب
furnace charge
شارژ کوره
like charge
شارژ همنام
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
constant current charge
شارژ با جریان ثابت
maintenance float
شارژ انبار سیال
authorized stockage list
صورت شارژ انبار
constant voltage charge
شارژ با ولتاژ ثابت
liquid metal charge
شارژ فلز مذاب
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
turbocharger
موتور شارژ کننده توربین
uncharged
غیر مسلح شارژ نشده
chargeable
آنچه قابل شارژ است
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
tariff
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariffs
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
charge
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
electric
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charges
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
dry cell battery
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
crashes
سقوط کردن هواپیما
crash
سقوط کردن هواپیما
change over
عوض کردن
[هواپیما]
crashed
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
crash-land
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
cocooning
رنگ کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
turn off guidance
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
airlift
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
airlifting
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
picketing
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
airlifts
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
cocooning
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
airlifted
بوسیلهء هواپیما حمل و نقل کردن
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
ramps
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
wrecks
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wreck
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
steering
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
parking
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
wrecking
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
ramp
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vectors
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
bail out
به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
ranges
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
ranged
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
NiCad
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
electroluminescence
نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
muffing
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
descentheight
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
flying machine
هواپیما
escadrille
6 هواپیما
tailplane
دم هواپیما
air plane
هواپیما
airplain
هواپیما
aeroplane
هواپیما
air craft
هواپیما
plane
هواپیما
planes
هواپیما
airplanes
هواپیما
planing
هواپیما
aircraft
هواپیما
one aircraft was shot down
یک هواپیما
aeroplanes
هواپیما
anti-aircraft
ضد هواپیما
airplane
هواپیما
planed
هواپیما
flight
هواپیما
aircraft inspection
بازرسی هواپیما
fuselages
دماغه هواپیما
aircraft arrestment
مهارکردن هواپیما
fuselage
بدنه هواپیما
fuselages
بدنه هواپیما
aircraft log book
بایگانیها هواپیما
avigation
فن هدایت هواپیما
fuselage
دماغه هواپیما
aircraft engine
موتور هواپیما
airframe
اسکلت هواپیما
agl
رادار هواپیما
airscrew
ملخ هواپیما
albatrose
یک نوع هواپیما
arresting sheave
پل مهار هواپیما
aeromechanic
مکانیک هواپیما
axes of an airplane
محورهای هواپیما
axial of an aircraft
محور هواپیما
aerocommander
نوعی هواپیما
aircraft gun laying
رادار هواپیما
airframe
بدنه هواپیما
aviation gasoline
بنزین هواپیما
aircraft records
اسناد هواپیما
aircraft repair
تعمیر هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com