English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
consignment محموله کالای ارسالی
consignments محموله کالای ارسالی
Other Matches
shipment [American] کالای ارسالی
delivery کالای ارسالی
consignment کالای ارسالی
consignee گیرنده کالای ارسالی
contract shipment number شماره بارنامه کالای ارسالی
ship ton وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
contraband کالای قاچاق محموله قاچاق
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
lading محموله
cargoes محموله
consignment محموله
consignment محموله
freightage محموله
consignments محموله
cargo محموله
shipment محموله
shipment [American] محموله
delivery محموله
load محموله
loads محموله
batch یک محموله
batches یک محموله
unitized cargo تک محموله
freight محموله
shipments محموله
bulk cargo محموله حجیم
air consignment محموله هوایی
backload محموله مراجعت
cargo insurance بیمه محموله
consignments محموله مرسوله
cargoes محموله کشتی
cargo محموله کشتی
loading بار محموله
consignment محموله مرسوله
shipper محموله کشتی
return cargo محموله برگشت
consignee دریافت کننده محموله
cargoes محموله دریایی بار
jettison به دریا ریزی محموله
air bill بارنامه محموله هوایی
cargo محموله دریایی بار
jettisons به دریا ریزی محموله
good مال منقول محموله
jettisoning به دریا ریزی محموله
damaged shipments محموله خسارت دیده
jettisoned به دریا ریزی محموله
tallyman مسئول کنترل محموله
salvaged کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvages کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
salvaging کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
salvage کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
cargo manifest افهارنامه شرح محموله کشتی
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
hurdle دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
wrongshipped محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
transire اجازه گمرک جهت انتقال محموله
jettison of cargo محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
hurdles دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
manifest لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifests لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifested لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifesting لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
smuggled goods کالای قاچاق
limited editions کالای محدود
Contraband goods. کالای قا چاق
scaron کالای کمیاب
rip-offs کالای قلابی
rip-off کالای قلابی
limited edition کالای محدود
the goods in question کالای موردبحث
wage good کالای مزدی
stolen goods کالای مسروقه
contraband کالای قاچاق
import کالای رسیده
imported کالای رسیده
imported کالای وارده
importing کالای رسیده
import کالای وارده
importing کالای وارده
contraband کالای غیرمجاز
purpose made کالای سفارشی
dead stock کالای بنجل
bonded good کالای گمرکی
final goods کالای نهائی
flotsam کالای اب اورده
consumer goods کالای مصرفی
stapling کالای عمده
stapled کالای عمده
fakement کالای قلب
business goods کالای تولیدی
consumer's goods کالای مصرفی
consumer brand کالای پر مصرف
easy commodity کالای نا مرغوب
economic good کالای اقتصادی
consigned inventory کالای امانی
class ii property کالای طبقه 2
class i property کالای طبقه 1
end item کالای ضروری
staple کالای عمده
general cargo کالای معمولی
free good کالای رایگان
inferior good کالای پست
consignment کالای امانی
knit goods کالای کش بافت
labeled cargo کالای ویژه
luxury good کالای لوکس
smuggled merchandise کالای قاچاق
naval stores کالای دریایی
normal good کالای معمولی
in wards کالای رسیده
goods in pledge کالای گروی
frustrated cargo کالای سرگردان
shoddy کالای تقلبی
commodity کالای مصرفی
commodities کالای مصرفی
frustrated cargo کالای متروکه
consignments کالای امانی
giffen good کالای گیفن
goods afloat کالای در راه
normal good کالای عادی
jetsam کالای اب اورد
merchandise کالای تجارتی
remittance وجه ارسالی
remittances وجه ارسالی
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
perishable کالای سریع الفساد
we d. in silks ما کالای ابریشمی میفروشیم
inbound cargo کالای تخلیه نشده
importable کالای قابل واردکردن
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
shipments کالای در حال حمل
r. ofanyone's chattles پس دادن کالای کسی
secondary item کالای تدارکاتی فرعی
ban item کالای ممنوع الورود
to make a market of با کالای دیگرمعاوضه کردن
consignments کالای امانت فروش
shipment کالای در حال حمل
stock in trade موجودی کالای مغازه
staple goods کالای بسیار ضروری
standards کالای جانشین رزمی
inwards واردات کالای رسیده
standard کالای جانشین رزمی
swag کالای دزدیده شده
scrap heap انبار کالای قراضه
perishable کالای فاسد شونده
scrap-heap انبار کالای قراضه
the free list صورت کالای بی گمرک
perishable کالای فاسد شدنی
shipment [American] کالای ارسال شده
velveting کالای مخملی مخمل
delivery کالای ارسال شده
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
pilefered shipment کالای حراج شده
dead stock کالای بدون خریدان
consignment کالای امانت فروش
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
wreckage کالای بازیافتی از کشتی و.....
commodity market بازار کالای مصرفی
finished product کالای اماده فروش
consignment کالای ارسال شده
mail نامههای ارسالی یا دریافتی
mails نامههای ارسالی یا دریافتی
ocean manifest بارنامه حمل کالای دریایی
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
shipment کالای حمل شده باکشتی
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
common goods کالای مورد نیاز عموم
jettisoned بدریا ریزی کالای کشتی
jettisons بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning بدریا ریزی کالای کشتی
jettison بدریا ریزی کالای کشتی
finish stock موجودی کالای ساخته شده
export بیرون بردن کالای صادره
exported بیرون بردن کالای صادره
exporting بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
merchandies معامله کردن کالای تجارتی
found shipment کالای بدون بارنامه یا رسید
shipments کالای حمل شده باکشتی
pilefered shipment کالای فرسوده حراج شده
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
stockist فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ends کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
docket فهرست محتوی بسته ارسالی
docketing فهرست محتوی بسته ارسالی
ended کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
dockets فهرست محتوی بسته ارسالی
end کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
docketed فهرست محتوی بسته ارسالی
carrier داده ارسالی موج مانند
burst ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com