English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (7 milliseconds)
English Persian
reference axes محورهای مرجع
Other Matches
axes of an airplane محورهای هواپیما
axis محورهای مختصات
axis of coordinates محورهای مختصات
cordinate axis محورهای مختصات
coordinate axises محورهای مختصات
coordinate system of axis سیستم محورهای مختصات
buttress spacing دوری محورهای پشت بندها
gear ratio نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
anchorage مرجع
anchorages مرجع
anchoring مرجع
anchors مرجع
anchor مرجع
reference مرجع
authority مرجع
references مرجع
reference address نشانی مرجع
reference edge لبه مرجع
reference بازگشت مرجع
reference cell پیل مرجع
check lists لیست مرجع
reference language زبان مرجع
reference time زمان مرجع
reference electrode الکترود مرجع
antecedent مرجع ضمیر
antecedents مرجع ضمیر
anchoring point نقطه مرجع
references بازگشت مرجع
refernce parameter پارامتر مرجع
authority مرجع قدرت
reference signal سیگنال مرجع
reference pilot نمونه مرجع
reference group گروه مرجع
external reference مرجع خارجی
batch number شماره مرجع و یک دسته
equinoctial colure دایره ساعتی مرجع
refernce manual کتاب راهنمای مرجع
superset مجموعه مرجع [ریاضی]
biases سطح مرجع الکتریکی
bias سطح مرجع الکتریکی
apostle عالیترین مرجع روحانی
apostles عالیترین مرجع روحانی
preferred system of coordinates دستگاه مختصات مرجع
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
issuing authority [body] مرجع [اداره] صادر کننده
Atticurages [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Atticurgic [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Attic storey [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
bias انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
floating محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
relative اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
biases انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
OLE container object شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
inclination زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
mastered داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
relative محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
baseline document سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
masters مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
atomic ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
mastered مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
footnote یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnotes یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
text سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
texts سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
registers ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com