English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
Other Matches
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
bar چوب افقی بالای مانع
crossbars چوب افقی بالای مانع
crossbar چوب افقی بالای مانع
bars چوب افقی بالای مانع
crest clearing graph نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
dam سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
buffer distance محوطه امنیت
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
buffer distance حاشیه امنیت
elevation of security بالا بردن حاشیه امنیت
into the bargain بالای ان
above بالای سر
over بالای
above بالای
oer بالای
over بالای سر
over- بالای
over- بالای سر
atop of در بالای
upping بالای
upped بالای
atop of بالای
outreach بالای سر
overhead در بالای سر
at the top of در بالای
overhead بالای سر
up بالای
crown بالای هرچیزی
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
run over <idiom> حرکت از بالای
mean high water اب بالای میانگین
ridge piece کش بالای شیروانی
uptown بالای شهر
on بالای در باره
ridge tree کش بالای شیروانی
rooftops بالای بام
rooftop بالای بام
overhead backhand بک هند از بالای سر
plunging fire اتش بالای سر
roof tree کش بالای شیروانی
over the horizon از بالای افق
overhead stroke ضربه از بالای سر
ridge pole کش بالای شیروانی
in بالای روی
up the street بالای خیابان
fanlight پنجره بالای در
fanlights پنجره بالای در
over the horizon بالای افق
oer بالای سر روی سر
in- بالای روی
overhead cover حفاظ بالای سر
mantel board در بالای بخاری
crow's nest بالای بلندی
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
aloft در بالای زمین
fan light پنجره بالای در
knap بالای تپه
crowns بالای هرچیزی
overhead forehand فورهند از بالای سر
above the earth بالای زمین
upstream بالای رودخانه
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
truck کلاهک بالای دکل
trucked کلاهک بالای دکل
trucking کلاهک بالای دکل
trucks کلاهک بالای دکل
aboveground در بالای سطح زمین
aloft سطوح بالا در بالای
headlines در بالای صفحه ریسمان
bartizan کنگره بالای برج
bed moulding گچبری بالای کتیبه
rain water head طشتک بالای ناودان
overwrite بالای محلی نوشتن
headline در بالای صفحه ریسمان
spike over the block ابشار از بالای دفاع
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
refereeing داور بالای والیبال
superlunary واقع بر بالای ماه
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
tree house خانه بالای درخت
referees داور بالای والیبال
referee داور بالای والیبال
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
refereed داور بالای والیبال
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
head water بالای رودخانه بالارود
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
pulpits بالای منبر رفتن
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
penthouses اطاقک بالای بام
on station پروازهواپیما بالای هدف
pulpit بالای منبر رفتن
high rate of interest نرخ بالای بهره
penthouse اطاقک بالای بام
ascender قسمت بالای حروف کوچک
eyebrow گچ بری هلالی بالای پنجره
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
parhelic circle هاله روشن بالای افق
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
eyebrows گچ بری هلالی بالای پنجره
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
tapes نوار پهن بالای تور
epigastrium فوق المعده بالای شکم
taped نوار پهن بالای تور
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
dome light چراغ بالای طاق خودرو
on station اماده باش بالای هدف
tape نوار پهن بالای تور
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
fleche میل بالای مناره مارپیچ
lunette نعل اسب پنجره بالای در
space above property فضای قسمت بالای ملک
head دستشویی قایق بالای بادبان
high beam نور بالای چراغ اتومبیل
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
cimborio [برجک نورگیر بالای بام]
upstages وابسته به عقب یا بالای صحنه
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
upstaged وابسته به عقب یا بالای صحنه
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
up stream بالارود در قسمت بالای نهر
header کلمات در بالای صفحه متن
to crset a hill به بالای تپه ایی رسیدن
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
headers کلمات در بالای صفحه متن
upstaging وابسته به عقب یا بالای صحنه
roof garden تفریح گاه بالای بام
intercepting ditch جوی کوهی ابروی بالای کند
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
outside passenger مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
smashes ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smash ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
on target بالای اماج زمان روی هدف
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
cornices گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
midnight sun خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
cornices گچ بری بالای دیوار زیر سقف
net cord کابل یا سیم بالای تور والیبال
cornice گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
My bedroom is just above. اطاق خواب من درست بالای اینجاست
cornice گچ بری بالای دیوار زیر سقف
vinculum خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
gable سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
deck house اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
crotched گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
cartop حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
calipash قسمت بالای کاسه لاک پشت
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
warp beam چوب افقی بالای دار [قالی]
slope soaring بلند شدن به هوا از بالای تپه
gables سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
follow shot ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
interpreters نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
houselights نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
crucifixion تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
upper classes وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
crucifixions تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
presses بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
upper class وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
pennoncel پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
penoncel پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
interpreter نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
PowerPC پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
superimposes قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimpose قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
put away ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
gablet [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
mezzanine space فضای مخصوص گردش هوادر بالای سقف انبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com