English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
farmyard محوطه مزرعه
farmyards محوطه مزرعه
Other Matches
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
farmed مزرعه
croft مزرعه
corn field مزرعه
crofts مزرعه
plantations مزرعه
farm مزرعه
farms مزرعه
plantation مزرعه
stead مزرعه
homestead مزرعه رعیتی
homesteads مزرعه رعیتی
planter صاحب مزرعه
paddy مزرعه شالیکاری
planters صاحب مزرعه
collective farm مزرعه اشتراکی
paddies مزرعه شالیکاری
farming مزرعه داری
farm yard حیاط مزرعه
farm yields بازده مزرعه
champs قهرمان مزرعه
champing قهرمان مزرعه
family farm مزرعه خانوادگی
champed قهرمان مزرعه
champ قهرمان مزرعه
farm-yard حیاط مزرعه
farm hands کارگر مزرعه
farm hand کارگر مزرعه
farmers مزرعه داران
dry farm مزرعه دیم
farmstead مزرعه وابنیه ان
farmhand کارگر مزرعه
kibbutzes مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutz مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
outfield مزرعه دور افتاده
poor farm مزرعه اردوی کار
kibbutzim مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
hennery مزرعه یا محل پرورش مرغ
farmstead مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
ranches مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
communes مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
ranch مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
commune مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
communed مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
gin-rink [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
ground محوطه
compounds : محوطه
compounded محوطه
precincts محوطه
enclosure محوطه
enclosures محوطه
zones محوطه
zone محوطه
compounds محوطه
ward محوطه
spaces محوطه
space محوطه
wards محوطه
area محوطه
garth محوطه
compounded : محوطه
precinct محوطه
compound : محوطه
areas محوطه
hawed محوطه
hawing محوطه
haws محوطه
haw محوطه
compound محوطه
dock yard محوطه لنگرگاه
yard man متصدی محوطه
aprons محوطه بارگیری
stockyard محوطه دامداری
runout محوطه دویدن
clear way محوطه صعود
environment architecture معماری محوطه
enceinte محوطه قلعه
freeze space محوطه سردخانه
goal crease محوطه دروازه
cincture حلقه محوطه
buffer distance محوطه امنیت
god's acre محوطه کلیسا
out port بندرخارج از محوطه
chill space محوطه سردخانه
dock yard محوطه بارانداز
cubby محوطه مکعب
embarkation area محوطه بارگیری
apron محوطه بارگیری
lot قرعه محوطه
yard محوطه یا میدان
yard حیاط محوطه
trap محوطه کوچک
yards محوطه یا میدان
yards حیاط محوطه
closest چهاردیواری محوطه
closes چهاردیواری محوطه
closer چهاردیواری محوطه
lawns محوطه چمن
lawn محوطه چمن
runs ترتیب محوطه
run ترتیب محوطه
ambit وسعت محوطه
close چهاردیواری محوطه
penalty area محوطه پنالتی
penalty areas محوطه پنالتی
run way محوطه فرود
area of visibility محوطه دید
Inc مخفف محوطه
area of probability محوطه احتمالات
courtyard محوطه محصور
side lines محوطه بیرون از خط کناری
plainest میدان یا محوطه جنگ
plains میدان یا محوطه جنگ
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
landscape architecture معماری محوطه سازی
plainer میدان یا محوطه جنگ
run way محوطه دویدن هواپیما
ward حیاط محوطه زندان
wards حیاط محوطه زندان
plain میدان یا محوطه جنگ
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
impark در محوطه نگاه داشتن
magazine space محوطه زاغه مهمات
loculus محوطه یاحفره کوچک
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
parking محوطه پارک کردن
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
chill space محوطه سرد انبار
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
back judge داور در محوطه دفاعی
sites محل محوطه کار
sited محل محوطه کار
backcourt محوطه پشت یک سوم
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
site محل محوطه کار
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
nett محوطه تمرین محصوربا تور
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
net محوطه تمرین محصوربا تور
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
nets محوطه تمرین محصوربا تور
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com