Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
digital transmission
مخابره دیجیتال
Other Matches
digitizer
مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analog
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
analog transmission
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
serial transmission
مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
digital
دیجیتال
analog to digital
انالوگ به دیجیتال
analogues
از حالت آنالوگ به دیجیتال
analog digital converter
مبدل انالوگ دیجیتال
analogue
از حالت آنالوگ به دیجیتال
digital subscriber line
[DSL]
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
digital to analogue converter
مبدل دیجیتال به انالوگ
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
bits
واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
A/D
انالوگ به دیجیتال : مبدل قیاسی به رقمی
bit
واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
despatch
مخابره
trafficking
مخابره
traffic
مخابره
trafficked
مخابره
traffics
مخابره
communication
مخابره
transmission
مخابره
message
مخابره
messages
مخابره
transmissions
مخابره
traffick
مخابره
message line
خط مخابره
digitally
حجم نمایش داده شده به صورت دیجیتال
telegraphic message
مخابره تلگرافی
squawks
مخابره کردن
synchronous transmission
مخابره همزمان
telegrams
مخابره تلگرافی
asynchronous transmission
مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission
مخابره ناهمگام
analog transmission
مخابره قیاسی
telegram
مخابره تلگرافی
syncheronous communications
مخابره همزمان
synchronous transmission
مخابره همگام
data transmission
مخابره داده
communicating
مخابره کردن
transmissions
مخابره مخابرات
transmission
مخابره کردن
serial tranmission
مخابره نوبتی
transmission
مخابره مخابرات
signal bridge
پل مخابره ناو
telegraphing
مخابره تلگرافی
simplex transmission
مخابره ساده
telegraph
مخابره تلگرافی
telegraphed
مخابره تلگرافی
satellite communications
مخابره ماهوارهای
telegraphs
مخابره تلگرافی
retransmission
مخابره مجدد
transmissions
مخابره کردن
flag hoist
مخابره با پرچم
parallel transmission
مخابره موازی
flags
پرچم مخابره
neutral transmission
مخابره خنثی
data communication
مخابره داده ها
visual communication
مخابره بصری
data transmission
مخابره داده ها
flag
پرچم مخابره
dispateh
مخابره کردن
wirable
قابل مخابره
wires
مخابره کردن
wire
مخابره کردن
duplex transmission
مخابره دورشتهای
duplex transmission
مخابره دو رشتهای
end of transmission
انتهای مخابره
signal
مخابره کردن
transmittal
ارسال مخابره
transmission rate
سرعت مخابره
transmittance
ارسال مخابره
polar transmission
مخابره قطبی
transmission error
خطای مخابره
squawk
مخابره کردن
signalled
مخابره کردن
signaled
مخابره کردن
transmission security
تامین مخابره
transmittancy
ارسال مخابره
boat call
مخابره با قایق
squawked
مخابره کردن
transmission rate
نرخ مخابره
crystals
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
DSP
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
high bit-rate digital subscriber line
[HDSL]
خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا
[مخابرات ]
elements
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
data link
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
signaled
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
element
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
helio
ایینه مخابره پیام
etb
انتهای بلاک مخابره
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
aerogram
مخابره با تلگراف بی سیم
retransmit
دوباره مخابره کردن
multiplex
تسهیم مخابره ترکیبی
radiograms
مخابره پیام با بی سیم
radiogram
مخابره پیام با بی سیم
semaphore
مخابره با پرچم دستی
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
radiotelegram
مخابره تلگراف بیسیم
half duplex transmission
مخابره دو نیم رشتهای
radios
با بی سیم مخابره کردن
radioing
با بی سیم مخابره کردن
radioed
با بی سیم مخابره کردن
radio
با بی سیم مخابره کردن
start stop transmission
مخابره قطع و وصلی
jam
مانع مخابره شدن
jams
مانع مخابره شدن
jammed
مانع مخابره شدن
despatched
مخابره کردن ارسال
dispatches
مخابره کردن ارسال
despatches
مخابره کردن ارسال
dispatched
مخابره کردن ارسال
despatching
مخابره کردن ارسال
dispatch
مخابره کردن ارسال
transmitted data
دادههای مخابره شده
digitize
تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
sound
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
audio
الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
sounds
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
level
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
leveled
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levelled
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
soundest
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounded
تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
levels
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
signaled
مخابره کردن علامت دادن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
signal
مخابره کردن علامت دادن
toll calls
مخابره تلفنی خارج شهری
blinker yardarm
چراغ مخابره دکل کشتی
intercoms
دستگاه مخابره داخل ساختمان
squawk box
دستگاه مخابره داخلی ناو
heliographic
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
signalled
مخابره کردن علامت دادن
intercom
دستگاه مخابره داخل ساختمان
alphabet code flag
پرده مخابره حروف یا اعداد
toll call
مخابره تلفنی خارج شهری
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
facsimiles
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
analogue
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogues
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
facsimile
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
compacting
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
walkie-talkie
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie talkie
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkies
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
telephoto
دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
wirelesses
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
hybrid circuit
ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
WAVE file
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
emulsion laser storage
روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
logic
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
WAV file
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
procedure word
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
open code
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
nancy
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
waveform
تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
compacting
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
analogue
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
converter
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
adc
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
T carrier
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
compacts
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
convertor
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
compact
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
compacted
دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
multiplex telegraphy
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
image
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
converter
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
PhotoCD
استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
analog
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
T committee
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
images
وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
convertor
مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
analogues
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
LCD
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com