English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
menace مخاطره
menaced مخاطره
menaces مخاطره
risk مخاطره
risked مخاطره
risking مخاطره
risks مخاطره
peril مخاطره
perils مخاطره
hazard مخاطره
hazarded مخاطره
hazarding مخاطره
hazards مخاطره
adventure مخاطره
adventures مخاطره
jeopardy مخاطره
Other Matches
aventurous مخاطره طلب مخاطره امیز
death traps پر مخاطره
death trap پر مخاطره
venturous پر مخاطره
gadarene در مخاطره
risky پر مخاطره
riskiest پر مخاطره
riskier پر مخاطره
risking به مخاطره انداختن
imperiling در مخاطره انداختن
riskful مخاطره امیز
adventurous مخاطره طلب
imperiled در مخاطره انداختن
riskiness مخاطره امیزی
imperil در مخاطره انداختن
adventures ماجرا مخاطره
safety hazard مخاطره ایمنی
adventuress زن مخاطره طلب
at all hazard با هر گونه مخاطره
venturesome مخاطره امیز
endangered به مخاطره انداختن
imperilling در مخاطره انداختن
endangers به مخاطره انداختن
endangering به مخاطره انداختن
risks به مخاطره انداختن
perilous مخاطره امیز
risk به مخاطره انداختن
imperilled در مخاطره انداختن
risked به مخاطره انداختن
imperils در مخاطره انداختن
precarious <adj.> مخاطره آمیز
endanger به مخاطره انداختن
riskily بطور مخاطره امیز
perdue ماموریت مخاطره امیز
to run the hazard خودرادرمعرض مخاطره قراردادن
brinkmanship سیاست قبول مخاطره
venture capital سرمایه مخاطره امیز
to take مخاطره معامله قماری
to seek adventures مخاطره جویی کردن
perdu ماموریت مخاطره امیز
risks مخاطره ریسک خطر
venture مخاطره معامله قماری
ventured مخاطره معامله قماری
ventures مخاطره معامله قماری
venturing مخاطره معامله قماری
risked مخاطره ریسک خطر
risking مخاطره ریسک خطر
adventure تجارت مخاطره آمیز
adventurously باجرات مخاطره طلبی
adventures تجارت مخاطره امیز
hazardously بطور مخاطره امیز
risk مخاطره ریسک خطر
hazards اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazarding اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazard اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazarded اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
to a in باجرات وبابیم مخاطره به جایی داخل شدن
adventures : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com