Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
anti-Semitic
مخالف نژاد سامی
Other Matches
semitics
نژاد شناسی سامی
anti-Semitic
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
Semitic
از نژاد سام بن نوح زبان سامی
anti-Semite
مخالف اقوام سامی
anti semite
مخالف اقوام سامی
anti-Semites
مخالف اقوام سامی
epistasy
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
Semitic
سامی
semite
سامی
phlogistic
سامی
semitism
سامی گرایی
semitic peoples
ملتهای سامی
semitic peoples
نژادهای سامی
semitic language
زبان سامی
antisocial
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
semitics
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
Lurs
نژاد لر
congenerous
هم نژاد
issue
نژاد
issued
نژاد
issues
نژاد
descent
نژاد
descents
نژاد
blood
نژاد
stirps
نژاد
phylum
نژاد
phylon
نژاد
raced
نژاد
siblings
هم نژاد
races
نژاد
origins
نژاد
origin
نژاد
sibling
هم نژاد
race
نژاد
strains
نژاد
strain
نژاد
racism
نژاد پرستی
half breed
از نژاد مختلف
master race
نژاد برتر
ethnology
نژاد شناسی
Slav
از نژاد اسلاو
purebred
پاک نژاد
pedigrees
ریشه نژاد
ethnocentric
نژاد پرست
ethnocentrism
نژاد پرستی
full blooded
از نژاد اصیل
full blood
نژاد خالص
mutt
سگ پست نژاد
pedigree
ریشه نژاد
ethnography
نژاد پرستی
the black race
نژاد سیاه
underbred
از نژاد غیراصیل
Normans
از نژاد نرمان
Slavs
از نژاد اسلاو
Norman
از نژاد نرمان
genocide
نژاد ستیزی
biotype
جانداران هم نژاد
outcrossing
پیوند دو نژاد
highborn
نیک نژاد
mongrel
پست نژاد
mongrels
پست نژاد
eugenics
اصلاح نژاد
full-blooded
پاک نژاد
genocide
نژاد زدایی
racist
نژاد پرست
Celt
نژاد سلت
anglian
مربوط به نژاد
racists
نژاد پرست
mutts
سگ پست نژاد
Celts
نژاد سلت
Adegenerate ( decadent ) race .
نژاد فاسد
quadroon
از نژاد سفید وسیاه
schnauzer
سگ " تری یر "المانی نژاد
negrophobe
بیمناک از نژاد سیاه
anglo saxon
نژاد انگلیسی وساکنسونی
bon ton
خوش نژاد اشرافی
paleface
نژاد سفید پوست
euthenics
اصلاح نژاد محیطی
of alow parentage
فرومایه پست نژاد
akkadian
نژاد اکد یا اکاد
africander
افریقایی فرنگی نژاد
gerontomorphosis
پیر شدگی نژاد
inbreed
از یک نژاد ایجاد کردن
Celtic
وابسته به نژاد سلت
top dog
نژاد یا شخص غالب
improvement in stock breading
اصلاح نژاد چارپایان
game fowl
نژاد خروس جنگی
heaven born
خدایی اسمانی نژاد
white civilization
تمدن نژاد سفید
hamitic
مربوط به نژاد حام
humankind
بشریت نژاد انسان
skinhead
رذل نژاد پرست
interbreed
اصلاح نژاد کردن
skinheads
رذل نژاد پرست
hamito semitic
از نژاد حامی وسامی
creoles
دارای نژاد مخلوط
African American
نژاد آفریقایی آمریکایی
creole
دارای نژاد مخلوط
jersey giant
نژاد ماکیان خانگی بزرگ
hamp shire
نژاد خوک سیاه امریکایی
wiltshire
نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
turanian
مردمی از نژاد التایی اورال
broodmare
مادیان برای تولید نژاد
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
a racist attack
حمله ای با غرض نژاد پرستی
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
selected breed
[گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
Afro-American
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
segregationist
طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
cross fertile
اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
orthogenesis
اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
eugenic
از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
slovak
نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
cacogenics
رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
studhorse
اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
gamodeme
نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
amphimictic
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
linebreeding
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
kafir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
kaffir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
melanochroi
سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
pan germanism
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
jackrabbit
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
contradictive
مخالف
dissidence
مخالف
dissident
مخالف
contrariant
مخالف
foe
مخالف
contrary to
مخالف
controvertist
مخالف
antipodal
مخالف
foes
مخالف
dissidents
مخالف
gyaku
مخالف
at d.
مخالف
opponent
مخالف
repugnant
مخالف
anie
مخالف
oppugnant
مخالف
opponents
مخالف
gainst
مخالف
dissenting
مخالف
at outs
مخالف
by the ears
مخالف
contra
مخالف
contradictory
مخالف
contradiction
مخالف
averse
مخالف
adversaries
مخالف
adversary
مخالف
unfavorable
مخالف
converses
مخالف
aliens
مخالف
with
مخالف
irreconcilable
مخالف
contrary
مخالف
conversing
مخالف
conversed
مخالف
oppositionist
ضد مخالف
converse
مخالف
gainsayer
مخالف
hostile
مخالف
alien
مخالف
resistent
مخالف
contradictions
مخالف
antagonist
مخالف
inadvisable
مخالف
conflicting
مخالف
non content
مخالف
opposit
مخالف
oppositive
مخالف
oppugner
مخالف
out of keeping
مخالف
adverse
مخالف
antagonists
مخالف
against
مخالف
contraposition
مفهوم مخالف
contralateral muscles
عضلات مخالف
contra flow
جهت مخالف
conflictive
مغایر مخالف
countersuggestion
تلقین مخالف
antislavery
مخالف بردگی
vetoing
رای مخالف
antitrust
مخالف تشکیل
against the current
<adv.>
مخالف جریان
upstream
<adj.>
<adv.>
مخالف جریان
against the stream
<adv.>
مخالف جریان
bucking voltage
ولتاژ مخالف
contrary to the law
مخالف قانون
dissenting opinion
نظر مخالف
to be in the opposition
مخالف بودن
divert action
عملیات مخالف
the a party
طرف مخالف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com