Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
image coordinates
مختصات تصویر
Other Matches
centroid
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
relative
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
crops
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
tweening
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
picture
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videos
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flicker
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
persistence
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
تصویر خطی تصویر مدادی
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
images
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image formation
تولید تصویر تصویر
coordinates
مختصات
data
مختصات
plotting scale
خط کش مختصات
coordinate
مختصات
grid coordinates
مختصات
the peculiarities of mammals
مختصات پستاندارها
spherical coordinates
مختصات سماوی
transformation of coordinates
تبدیل مختصات
coordinate scale
گونیای مختصات
target grid
مختصات هدف
spherical coordinates
مختصات کروی
cross-references
سیستم مختصات
coordinate axises
محورهای مختصات
rectangular coordinate
مختصات متعامد
plain coordinates
مختصات افقی
geomagnetic coordinates
مختصات ژئومگنتیکی
grid chart
شبکه مختصات
grid coordinates
مختصات شبکه
input coordinate
مختصات اولیه
jacobian coordinates
مختصات ژاکوبی
lagrangian coordinates
مختصات لاگرانژی
cross reference
سیستم مختصات
cross-reference
سیستم مختصات
plain coordinates
مختصات مسطحه
polar coordinate
مختصات قطبی
easting
مختصات طولی
reaction coordinates
مختصات واکنش
equatorial coordinates
مختصات استوایی
eulerian coordinates
مختصات اولری
geographic coordinates
مختصات جغرافیایی
polar coordinates
مختصات قطبی
northing
مختصات عرضی
coordinates
مختصات نقشهای
cartesian chart
مختصات کارتزین
canonical coordinates
مختصات بندادی
cordinate axis
محورهای مختصات
coordinates
دستگاه مختصات
axis
محورهای مختصات
cartesian coordinates
مختصات دکارتی
axis of coordinates
محورهای مختصات
cartesian coordinates
محور مختصات
cylindrical coordinate
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
generalized coordinates
مختصات تعمیم یافته
preferred system of coordinates
دستگاه مختصات مرجع
polar diagram
نمودار با مختصات قطبی
curvilinear coordinates
مختصات خمیده خط
[ریاضی]
polar chart
نمودار با مختصات قطبی
georef grid
مختصات جغرافیایی جهانی
spherical coordinates
مختصات کروی
[ریاضی]
horizon system of coordinates
دستگاه مختصات افقی
polar coordinates
مختصات قطبی
[ریاضی]
polar coordinates
دستگاه مختصات قطبی
coordinate system
دستگاه مختصات
[ریاضی]
momentum coordinates
مختصات اندازه حرکت
coordinate
همرتبه کردن مختصات
coordinate code
رمزمربوط به مختصات نقشهای
X coordinate
مختصات بردار افقی
spherical coordinates
دستگاه مختصات کروی
inertial coordinate system
سیستم مختصات ماندی
y axis
محور عرضی مختصات
coordinate code
رمز مختصات نقاط
military grid
شبکه مختصات نظامی
coordinate system of axis
سیستم محورهای مختصات
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
ablique coordinates
دستگاه مختصات قائم
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
cartesian coordinate system
سیستم مختصات کارتزین
known datum point
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
polar coordinate system
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
axis
برای مختصات افقی در گراف
axis
برای مختصات عمودی در گراف
cartesian coordinates
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
rectangular coordinates
دستگاه مختصات راست گوشه
celestial equator system of coordinates
دستگاه مختصات استوای سماوی
Cartesian coordinate system
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
cylindrical coordinate system
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
x axis
محور افقی مختصات یا محورطولها
spherical coordinate system
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
plots
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plotted
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
spherical coordinate system
[with constant radius]
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
universal transverse mercator
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
plot
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
y axis
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
abscise
جدا کردن طول روی محور مختصات
plotter
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
grids
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
plotters
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
z axis
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
X Y
وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
X Y
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
axis
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
coriolis acceleration
شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
jan grid
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
plotters
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
vertex
نقط های در فضا که با مختصات سه بعدی xوyوz مشخص میشود
plotter
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
plotter
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
origins
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
absolute address
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
origin
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
mouse
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
plotter
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotters
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
mouses
esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
mouse
esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
illustrations
تصویر
grating
در تصویر
skews
تصویر کج
skewing
تصویر کج
imagery
تصویر
gratings
در تصویر
portrayal
تصویر
portrayals
تصویر
afterimage
رد تصویر
icon
تصویر
vignette
تصویر
vignettes
تصویر
image line
خط تصویر
icons
تصویر
ikons
تصویر
skew
تصویر کج
picture
تصویر
portraits
تصویر
portrait
تصویر
picturing
تصویر
delineation
تصویر
likeness
تصویر
pictures
تصویر
pictured
تصویر
images
تصویر
scenography
تصویر
image
تصویر
likenesses
تصویر
illustration
تصویر
shape
تصویر
shapes
تصویر
projection
تصویر
projections
تصویر
raster
محل تصویر
folded picture
تصویر تا خورده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com