Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
Other Matches
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
cone
مخروط
cones
مخروط
strobilus
مخروط
carroty
مخروط
alluvial fan
مخروط افکنه
cone of fire
مخروط اتش
cone of dispersion
مخروط پراکندگی
fastigiate
بشکل مخروط
forcing cone
مخروط مقاوم
frustum
مخروط ناقص
nose cone
مخروط دماغه
turbinate
وارونه مخروط
reducer
مخروط تقلیلی
alluvial cone
مخروط افکنه
steep taper
مخروط کوتاه
pinecone
مخروط کاج
pinecones
مخروط کاج
parabolas
قطع مخروط
parabola
قطع مخروط
cone of fire
مخروط پراکندگی تیرها
cone indentation test
ازمایش فشار مخروط
cone thrust test
ازمایش فشار مخروط
oblique cone
مخروط اریب
[ریاضی]
cone of dispersion
مخروط پراکندگی بسکها
right cone
مخروط قائم
[ریاضی]
bell and hopper arrangement
ترتیب قیف و مخروط
apex
راس
[مخروط، سنتوری یا هرم]
solid angle
زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
turbinate
فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
obligatory
فرضی
hypothetial
فرضی
suppositional
فرضی
suppositive
فرضی
suppisitive
فرضی
presumptive title
حق فرضی
phantom line
خط فرضی
hypothetic
فرضی
assumptive
فرضی
supposed
فرضی
hypothetical
فرضی
assumed
فرضی
presumptive
فرضی
agonic line
خط فرضی
an imaginary line
خط فرضی
theoretical
فرضی
imaginary
فرضی
assumed name
نام فرضی
notional income
درامد فرضی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
assumed mean
میانگین فرضی
john done
اسم فرضی
persumptive death
موت فرضی
supposed death
موت فرضی
presumptive title
سمت فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
suppositious
فرضی خیالی
presumption of death
موت فرضی
presumed death
موت فرضی
theoretical competition
رقابت فرضی
arbitrary control
کنترل فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
suppositions
فرضی انگاشتی
supposition
فرضی انگاشتی
supposedly
بطور فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
dead reckoning
محل فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
assumed position
موضع فرضی
implied trust
مسئولیت فرضی
hypostatic
اصلی- فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
hypothetical case
دعوی فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
agonic line
خط فرضی روی نقشه
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
ideal
نمونه کامل فرضی
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
assumed grid
شبکه بندی فرضی
presumption of death decree
حکم موت فرضی
intervening variable
متغیر فرضی رابط
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
constant of the cone
زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
collapse slump
از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
talweg
خط فرضی موجوددر رود یا نهر که اگر این رود یا نهر بین دو کشورمشترک باشد خط مذکور مرزان دو محسوب خواهد شد
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com