Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
underground
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
Other Matches
hush-hush
مخفی
slinky
مخفی
clandestine
مخفی
concealed
مخفی
slinkier
مخفی
closets
مخفی
undercover
مخفی
furtive
مخفی
closeting
مخفی
closeted
مخفی
hid
مخفی
closet
مخفی
hush hush
مخفی
slinkiest
مخفی
secret
مخفی
perdu or due
مخفی
secrets
مخفی
covert
مخفی
hidden
مخفی
occult
مخفی کردن
mole
مامور مخفی
hidden codes
رمزهای مخفی
defector in place
مامور مخفی
under
مخفی درزیر
hidey-hole
مخفی گاه
hidy-hole
مخفی گاه
under-
مخفی درزیر
submers
مخفی کردن
stowaway
مسافر مخفی
secret agents
مامور مخفی
secret agent
مامور مخفی
hickok belt
مخفی کردن زه
hugger mugger
مخفی کردن
codes
کدهای مخفی
hideaway
مخفی گاه
hideaways
مخفی گاه
hidden file
فایل مخفی
blinds
مخفی گاه
blinded
مخفی گاه
blind
مخفی گاه
secret ballot
رای مخفی
stowaways
مسافر مخفی
submergence
مخفی سازی
skeleton in one's closet
<idiom>
رازهای مخفی
hidden
مخفی شده
cover
مخفی در بر گرفتن
bugging
میکروفن مخفی
bugs
میکروفن مخفی
emissaries
مامور مخفی
submerging
مخفی کردن
submerges
مخفی کردن
submerged
مخفی کردن
obscured
مخفی کردن
obscurer
مخفی کردن
submerge
مخفی کردن
obscures
مخفی کردن
hid
مخفی شده
obscurest
مخفی کردن
emissary
مامور مخفی
plainclothesman
پلیس مخفی
stow
مخفی کردن
stowed
مخفی کردن
covert operations
عملیات مخفی
covers
مخفی در بر گرفتن
conceal
مخفی کردن
conceals
مخفی کردن
clandestinely
بطور مخفی
by ballot
با رای مخفی
bug
میکروفن مخفی
coverings
مخفی در بر گرفتن
obscure
مخفی کردن
stows
مخفی کردن
stowing
مخفی کردن
obscuring
مخفی کردن
fig leaf
لاپوش مخفی کننده
bugged
مجهز به میکروفن مخفی
hide
مخفی نگاه داشتن
balloted
رای مخفی دادن
ballot
رای مخفی دادن
camouflaging
مخفی کردن پوشاندن
camouflages
مخفی کردن پوشاندن
ballots
رای مخفی دادن
camouflaged
مخفی کردن پوشاندن
camouflage
مخفی کردن پوشاندن
fig leaves
لاپوش مخفی کننده
hides
مخفی نگاه داشتن
falsi crimen
مخفی کردن حقیقت
huddle
مخفی کردن درهم ریختگی
huddles
مخفی کردن درهم ریختگی
huddling
مخفی کردن درهم ریختگی
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
huddled
مخفی کردن درهم ریختگی
spial
عمل مخفی انجام دادن
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
perdu
مخفی سرباز جان فشان
perdue
مخفی سرباز جان فشان
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
espial
جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
disclose
یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
discloses
یات چیزی که باید مخفی می ماند
hit the dirt
<idiom>
خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
disclosing
یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
He has been exposed as a traitor.
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
screening, screenings
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screens
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
acid house party
نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
cull
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
lattice network
شبکه توری منظم
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet
فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
invert
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
eurhythmy
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurythmy
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
internetwork
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
localtalk
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
capturing
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capture
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
NDIS
بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
synchronous
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
wiring
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
Xerox Network System
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
speech scrambling
نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
grid convergence
تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
fax
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxes
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
common
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
Internetwork Packet Exchange
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
commonest
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
XNS
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
IPX
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
CMIP
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
alerts
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
net
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nets
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nett
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
grid current detection
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
gateway
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
server
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
naming services
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
gateways
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
NetBEUI
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
dedicated
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
CMOT
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
grid bias
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
lattices
شبکه بندی شبکه کاری
grid bias
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
lattice
شبکه بندی شبکه کاری
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
rightsizing
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
fair
<adj.>
منظم
orderly
منظم
regular
<adj.>
منظم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com