Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
Other Matches
backman
بازیگر مدافع
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
distant
دوردست
far-off
دوردست
far off
دوردست
remoter
دوردست
remote
دوردست
remotest
دوردست
remoter
دور دوردست
remote terminal
ترمینال دوردست
bandages
نوار دوردست
remotest
دور دوردست
remote station
ایستگاه دوردست
remote
دور دوردست
outpart
قسمت بیرونی یا دوردست
ball hawking
کار خوب بازیگرمحوطه دوردست
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
Boketto
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
long range
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
defendant
مدافع
defendants
مدافع
back
مدافع
backs
مدافع
defenders
مدافع
defender
مدافع
apologist
مدافع
apologists
مدافع
pleader
مدافع
pass rusher
مدافع خط
defenseless
بی مدافع
close defence
سه مدافع
championless
بی مدافع
blue liner
مدافع
backer up
مدافع
crease defenceman
مدافع
positioned
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
backs
مدافع خط میدان
back
مدافع خط میدان
barristers
وکیل مدافع
barrister
وکیل مدافع
backfour
چهار مدافع
ball hawk
مدافع پرقدرت
blitzer
مدافع نفوذی
defending attorney
وکیل مدافع
defensor
وکیل مدافع
full back
مدافع پوششی
judge advocate
وکیل مدافع
proctor
وکیل مدافع
advocates
وکیل مدافع
advocated
وکیل مدافع
advocate
وکیل مدافع
self defensive
مدافع خود
the champion of liberty
مدافع ازادی
advocating
وکیل مدافع
deep targets
هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
free safety
مدافع در منطقه ضعف
contestant
مسابقه دهنده مدافع
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
slotback
مدافع پشت شکاف
attorney
نمایندگی وکیل مدافع
attorneys
نمایندگی وکیل مدافع
chicken fight
سد کردن پی در پی راه مدافع
counselor
رایزن وکیل مدافع
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
counselors
رایزن وکیل مدافع
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
contestants
مسابقه دهنده مدافع
scambler
مدافع مامور مانوربالا
lineman
مدافع یامهاجم روی خط
linemen
مدافع یامهاجم روی خط
counsellor
رایزن وکیل مدافع
counsellors
رایزن وکیل مدافع
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
wicketkeeper
توپگیر مدافع میلههای کریکت
bait the hole
گول زدن مدافع حریف
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
blocker
مدافع روی تور والیبال
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
zones
محوطه
garth
محوطه
zone
محوطه
area
محوطه
compounds
: محوطه
compounds
محوطه
hawed
محوطه
haw
محوطه
compound
: محوطه
space
محوطه
spaces
محوطه
compound
محوطه
enclosures
محوطه
compounded
: محوطه
ground
محوطه
compounded
محوطه
enclosure
محوطه
areas
محوطه
hawing
محوطه
wards
محوطه
haws
محوطه
ward
محوطه
precinct
محوطه
precincts
محوطه
shortstop
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
flares
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
flare
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
set back
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
yard
حیاط محوطه
yard
محوطه یا میدان
environment architecture
معماری محوطه
courtyard
محوطه محصور
lot
قرعه محوطه
clear way
محوطه صعود
out port
بندرخارج از محوطه
stockyard
محوطه دامداری
penalty areas
محوطه پنالتی
penalty area
محوطه پنالتی
farmyards
محوطه مزرعه
area of visibility
محوطه دید
yards
محوطه یا میدان
yards
حیاط محوطه
run
ترتیب محوطه
lawn
محوطه چمن
runout
محوطه دویدن
lawns
محوطه چمن
trap
محوطه کوچک
run way
محوطه فرود
dock yard
محوطه بارانداز
close
چهاردیواری محوطه
closer
چهاردیواری محوطه
closest
چهاردیواری محوطه
closes
چهاردیواری محوطه
embarkation area
محوطه بارگیری
ambit
وسعت محوطه
cubby
محوطه مکعب
enceinte
محوطه قلعه
farmyard
محوطه مزرعه
runs
ترتیب محوطه
Inc
مخفف محوطه
goal crease
محوطه دروازه
god's acre
محوطه کلیسا
dock yard
محوطه لنگرگاه
chill space
محوطه سردخانه
freeze space
محوطه سردخانه
aprons
محوطه بارگیری
apron
محوطه بارگیری
cincture
حلقه محوطه
buffer distance
محوطه امنیت
yard man
متصدی محوطه
area of probability
محوطه احتمالات
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
fore check
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
cross kick
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
strong safety
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
dropouts
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
go backdoor
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
site
محل محوطه کار
parking
محوطه پارک کردن
plains
میدان یا محوطه جنگ
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
plainest
میدان یا محوطه جنگ
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
wards
حیاط محوطه زندان
run way
محوطه دویدن هواپیما
sited
محل محوطه کار
sites
محل محوطه کار
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
ward
حیاط محوطه زندان
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
plain
میدان یا محوطه جنگ
magazine space
محوطه زاغه مهمات
plainer
میدان یا محوطه جنگ
loculus
محوطه یاحفره کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com