English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bronze star medal مدال ستاره برنز
Other Matches
bronze medals مدال برنز
bronze medal مدال برنز
medalist دارای مدال برنده مدال
medalists دارای مدال برنده مدال
medallist دارای مدال برنده مدال
medallists دارای مدال برنده مدال
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
bronze برنز
bronzes برنز
bronz برنز
bronzes برنگ برنز
art bronze برنز صنعتی
bronze رنگ برنز
bronze برنگ برنز
phosphor bronze فسفر برنز
brass and bronze برنج و برنز
bronze welding جوشن برنز
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
gun bronz برنز توپ ریزی
Brownian [طراحی مناظر به سبک برنز]
brass and bronze foundry ریخته گری برنج و برنز
oilite bushing بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform ستاره وار ستاره وش
badges مدال
medal مدال
badge مدال
gong [British E] مدال
medals مدال
medal of honor مدال افتخار
medal of freedom مدال ازادی
medalist برنده مدال
medalled مدال دار
insigne مدال رسمی
medalled مدال گرفته
numismatic مدال شناسی
insignia مدال رسمی
numismatics مدال شناسی
numismatology مدال شناسی
campaign medal مدال جنگی
numismatist مدال شناس
medallists برنده مدال
gold medal مدال طلا
silver medal مدال نقره
gold medals مدال طلا
silver medals مدال نقره
medallist برنده مدال
medallion مدال بزرگ
medalists برنده مدال
medallions مدال بزرگ
fourragere حکم نشان یا مدال
fourragere کاغذ حکم مدال
service bar مدال یا نشان خدمت
To be decorated . نشان گرفتن ( مدال وغیره )
decoration اذین بندی مدال یا نشان
decorations اذین بندی مدال یا نشان
exergue جای تاریخ سکه یا مدال
medal نشانی شبیه سکه مدال
medals نشانی شبیه سکه مدال
They ripped off his medals . مدال هایش را از سینه اش کندند
medallion با مدال بزرگ زینت دادن
medallions با مدال بزرگ زینت دادن
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
aster ستاره
stellar پر ستاره
asterisk ستاره
asterisks ستاره
starless بی ستاره
stars ستاره
starred ستاره
star ستاره
loadstar ستاره قطبی
y winding اتصال ستاره
morning star ستاره صبح
hesper ستاره مغرب
hesperus ستاره شام
farsi be engilisi ارایشگاه ستاره
lodestaror load ستاره قطبی
lodestar ستاره راهنما
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
vesper ستاره غروب
y connection اتصال ستاره
y network شبکه ستاره
lunette ستاره صغیر
lodestar ستاره قطبی
hexagram ستاره شش وجهی
lucifer ستاره بامدادی
loadstar ستاره راهنما
uranus ستاره اورانوس
north star ستاره قطبی
polaris ستاره قطبی
polaris ستاره جدی
polestar ستاره قطبی
proto star پیش ستاره
star bit بیت ستاره
star washer واشر ستاره ای
sabaism ستاره پرستی
y voltage ولتاژ ستاره
sea nettle ستاره دریای
star connection اتصال ستاره
star finder ستاره یاب
star spangled مزین به ستاره
pluto ستاره پلوتو
planetesimal کوچک ستاره
astronavigation ستاره نوردی
medusa ستاره دریایی
moring star ستاره بامداد
supergaint ستاره ابرغول
morning star ستاره بامدادی
stelliform بشکل ستاره
multiple star ستاره چندگانه
neptune ستاره نپتون
stellate ستاره مانند
starlike ستاره مانند
neutron star ستاره نوترونی
pulsating star ستاره تپنده
north star ستاره شمالی
nova فانی ستاره
starlet ستاره کوره
starlet ستاره کوچک
star voltage ولتاژ ستاره
star spangled ستاره نشان
pipped ستاره سردوش
asterisk نشان ستاره
pipping ستاره سردوش
shooting star ستاره ثاقب
asterisks نشان ستاره
pips ستاره سردوش
stellar ستاره وار
stellar شبیه ستاره
asteroid شبیه ستاره
astronomer ستاره شناس
companion ستاره ندیم
astronomers ستاره شناس
mars ستاره مریخ
pip ستاره سردوش
Pole Star ستاره قطبی
astral شبیه ستاره
Jove ستاره مشتری
goat ستاره جدی
goats ستاره جدی
astrologer ستاره شناس
astrologers ستاره شناس
comets ستاره گیسودار
shooting stars ستاره ثاقب
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
d. star ستاره جفتی
day star ستاره بامداد
comet ستاره گیسودار
dwarf star ستاره کوتوله
evening star ستاره شامگاهی
finger fish ستاره دریایی
sea pad ستاره دریایی
fixed star ستاره ثابت
gaint star ستاره غول
georgium sidus ستاره جرج
daystar ستاره بامداد
camelopard ستاره زرافه
cameleopardalis ستاره زرافه
asteroids شبیه ستاره
asteroidal مانند ستاره
astronmer ستاره شناس
asterial ستاره شکل
starfish ستاره دریایی
asterism نشان ستاره
asteroid ستاره مانند ستارهای
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
the north star ستاره قطبی یا شمالی
venus زن زیبا ستاره زهره
asteroids ستاره مانند ستارهای
comet ستاره دنباله دار
trigon سه حالتی ستاره سه تایی
trigon اجتماع سه ستاره باهم
giant star ستاره بزرگ و درخشان
star نشان ستاره اختر
asterisks با ستاره نشان کردن
asterisk با ستاره نشان کردن
pentagram ستاره پنج راس
pentalpha ستاره پنج پره
receptors ستاره مساعد گیرنده
pulsating star ستاره ضربان دار
regulus ستاره قلب الاسد
starlight وابسته بنور ستاره
castors ستاره اول دو پیکر
shiner ستاره کلاه ابریشمی
all star تیم تمام ستاره
all-star تیم تمام ستاره
he can read the sky ستاره شناس است
astreated تزئین شده با ستاره ها
Dingbat نوشتاری که حاوی ستاره
caster ستاره اول دو پیکر
campaign star نشان جنگی ستاره
blazing star ستاره دنباله دار
asterism هر چیزی شبیه ستاره
medusoid مانند ستاره دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com