English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English Persian
stores manager مدیر انبارها
Other Matches
stocks انبارها
replenished تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishing تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishes تجدیدو ذخایر و انبارها
replenish تجدیدو ذخایر و انبارها
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
roll on roll off سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
headmaster مدیر
moderators مدیر
director general مدیر کل
moderator مدیر
superintendent مدیر
director generals مدیر کل
administers :مدیر
directors general مدیر کل
General manager . Director general . مدیر کل
administering :مدیر
administrator مدیر
gerent مدیر
stewards مدیر
steward مدیر
superintendents مدیر
headmasters مدیر
conductor مدیر
conductors مدیر
administrators مدیر
warden مدیر
director مدیر
managers مدیر
manager مدیر
executive مدیر
administer :مدیر
administered :مدیر
executives مدیر
directors مدیر
file manager مدیر فایل
extrepreneur مدیر باتهور
general manager مدیر باشگاه
commissioners مدیر مسابقات
chief engineer مدیر ماشین
adminstrator of state مدیر ترکه
official receiver مدیر تصفیه
extrepreneur مدیر متهور
commissioner مدیر مسابقات
drop master مدیر پرش
head master مدیر مدرسه
project manager مدیر پروژه
record manager مدیر رکورد
salaried director مدیر موفف
sale manager مدیر فروش
sales manager مدیر فروش
site engineering مدیر ساختمان
works superintendent مدیر کارخانه
project manager مدیر پروژه ها
project manager مدیر طرحها
program manager مدیر برنامه ها
head master مدیر اموزشگاه
intendant مدیر مامورمالی
item manager مدیر اقلام
library manager مدیر کتابخانه
micro manager مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator مدیر تصفیه
operation manager مدیر عملیات
padrone مدیر ارباب
personal representative مدیر ترکه
personnel manager مدیر استخدام
stage director مدیر نمایش
principal of a school مدیر اموزشگاه
manager مدیر تیم
trustees مدیر تصفیه
master مدیر مرشد
mastered مدیر مرشد
masters مدیر مرشد
managing director مدیر عامل
managing directors مدیر عامل
trustee مدیر تصفیه
helmsmen رل دار مدیر
managers مدیر تیم
executive مدیر اجرائی
executive مدیر عامل
executives مدیر اجرائی
executives مدیر عامل
impresario مدیر اپرا
impresarios مدیر اپرا
stage manager مدیر نمایش
stage managers مدیر نمایش
receiver مدیر تصفیه
receivers مدیر تصفیه
helmsman رل دار مدیر
administrator مدیر تصفیه
administrators مدیر تصفیه
principals رئیس مدیر
principal رئیس مدیر
liquidator مدیر تصفیه
liquidators مدیر تصفیه
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
huntsman مدیر تازیهای شکاری
chief executive officer [CEO] [American E] مدیر عامل [شرکت]
managerial مدیر اداره کننده
chief financial officer [CFO] مدیر امور مالی
corporate treasurer مدیر امور مالی
manager مدیر مسابقه بوکس
managers مدیر مسابقه بوکس
president of the board [ American E] مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers] مدیر عامل [شرکت]
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
proctor مدیر اجرایی دانشگاه
maitred'hotel سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
computer center director مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager مدیر مرکز کامپیوتر
chief clerk of the court مدیر دفتر دادگاه
jumpmaster مدیر پرش چتربازی
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager مدیر پایگاه داده
data processing manager مدیر پردازش داده
master of the court مدیر دفتر دادگاه
dp manager مدیر داده پردازی
presidents مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen مدیر رئیس هیئت مدیره
impresario مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager مدیر انواع فونت ادوبی
president مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairman مدیر رئیس هیئت مدیره
director مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrars کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneur مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistresses خانم مدیر خانم رئیس
headmistress خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com