Dictiornary-Farsi | مدیر کارخانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
works superintendent	مدیر کارخانه


Other Matches

production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
warden	مدیر
gerent	مدیر
executive	مدیر
conductor	مدیر
conductors	مدیر
administering	:مدیر
moderators	مدیر
moderator	مدیر
administers	:مدیر
executives	مدیر
General manager . Director general .	مدیر کل
headmaster	مدیر
stewards	مدیر
steward	مدیر
superintendent	مدیر
director general	مدیر کل
director generals	مدیر کل
directors general	مدیر کل
superintendents	مدیر
administrator	مدیر
headmasters	مدیر
administrators	مدیر
administered	:مدیر
administer	:مدیر
director	مدیر
manager	مدیر
managers	مدیر
directors	مدیر
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
managing directors	مدیر عامل
managing director	مدیر عامل
mastered	مدیر مرشد
program manager	مدیر برنامه ها
operation manager	مدیر عملیات
padrone	مدیر ارباب
liquidator	مدیر تصفیه
personal representative	مدیر ترکه
official liquidator	مدیر تصفیه
personnel manager	مدیر استخدام
principal of a school	مدیر اموزشگاه
masters	مدیر مرشد
extrepreneur	مدیر باتهور
official receiver	مدیر تصفیه
drop master	مدیر پرش
principal	رئیس مدیر
principals	رئیس مدیر
liquidators	مدیر تصفیه
chief engineer	مدیر ماشین
adminstrator of state	مدیر ترکه
commissioners	مدیر مسابقات
commissioner	مدیر مسابقات
file manager	مدیر فایل
general manager	مدیر باشگاه
head master	مدیر مدرسه
administrator	مدیر تصفیه
administrators	مدیر تصفیه
extrepreneur	مدیر متهور
library manager	مدیر کتابخانه
item manager	مدیر اقلام
intendant	مدیر مامورمالی
head master	مدیر اموزشگاه
impresario	مدیر اپرا
stage director	مدیر نمایش
stores manager	مدیر انبارها
receivers	مدیر تصفیه
stage managers	مدیر نمایش
stage manager	مدیر نمایش
executive	مدیر اجرائی
executive	مدیر عامل
executives	مدیر اجرائی
executives	مدیر عامل
impresarios	مدیر اپرا
managers	مدیر تیم
master	مدیر مرشد
project manager	مدیر پروژه ها
project manager	مدیر پروژه
manager	مدیر تیم
trustees	مدیر تصفیه
trustee	مدیر تصفیه
receiver	مدیر تصفیه
project manager	مدیر طرحها
helmsmen	رل دار مدیر
helmsman	رل دار مدیر
record manager	مدیر رکورد
salaried director	مدیر موفف
sale manager	مدیر فروش
sales manager	مدیر فروش
site engineering	مدیر ساختمان
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager	مدیر پایگاه داده
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
managerial	مدیر اداره کننده
manager	مدیر مسابقه بوکس
managers	مدیر مسابقه بوکس
data processing manager	مدیر پردازش داده
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
corporate treasurer	مدیر امور مالی
dp manager	مدیر داده پردازی
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
factory-spun	نخ کارخانه ای
workhouses	کارخانه
coopery	کارخانه
workplace	کارخانه
workplaces	کارخانه
manufactory	کارخانه
house work	کارخانه
workhouse	کارخانه
works	کارخانه
plants	کارخانه
worked	کارخانه
work	کارخانه
factories	کارخانه
factory	کارخانه
shops	کارخانه
shopped	کارخانه
plant	کارخانه
shop	کارخانه
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
packinghouse	کارخانه کنسروسازی
packingplant	کارخانه کنسروسازی
pilot plant	کارخانه نمونه
plant mixing	اختلاط در کارخانه
plant mixing	امیختن در کارخانه
out <adv.>	بیرون از کارخانه
manufaturer	صاحب کارخانه
spinning	کارخانه نخریسی
generating plant	کارخانه برق
generating station	کارخانه برق
plants	نبات کارخانه
ice plant	کارخانه یخ ساز
plant construction	ساختمان کارخانه
plant	نبات کارخانه
lock out	تعطیل کارخانه
manufactoring plant	کارخانه تولیدی
gas works	کارخانه گاز
power house	کارخانه برق
works inspector	بازرس کارخانه
studio	کارگاه کارخانه
gasworks	کارخانه گاز
installations	کارخانه نصب
He is running ( runs ) the factory .	او کارخانه را می گرداند
studios	کارگاه کارخانه
installation	کارخانه نصب
sheds	کارخانه سرپوشیده
shedding	کارخانه سرپوشیده
shed	کارخانه سرپوشیده
manufacturing	کارخانه دار
sirenic	سوت کارخانه
industrialist	کارخانه دار
smeltery	کارخانه گدازگری
smelting plant	کارخانه ذوب
industrialists	کارخانه دار
bookbindery	کارخانه صحافی
car factory	کارخانه خودروسازی
manufacturers	صاحب کارخانه
manufacturer	صاحب کارخانه
cast steel plant	کارخانه فولادریزی
mill	کارخانه نورد
power stations	کارخانه برق
brewery	کارخانه ابجوسازی
cotton factory	کارخانه نخ ریسی
spinning factory	کارخانه نخ ریسی
copper smelting plant	کارخانه ذوب مس
cotton mill	کارخانه نخ ریسی
power station	کارخانه برق
cut back	تعطیل کارخانه
cement plant	کارخانه سیمان
mills	کارخانه نورد
factory chimney	دودکش کارخانه
breweries	کارخانه ابجوسازی
chimney stalk	دودکش کارخانه
fulling mill	کارخانه قصاری
ex mill	تحویل در کارخانه
ex factory	تحویل در کارخانه
sirens	سوت کارخانه

works superintendent

مدیر کارخانه