Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
Other Matches
functional
مربوط به نحوه کار چیزی
vital statistics
امار مربوط به زندگی
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
CD audio
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
CD DA
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
philatelic
مربوط به تمبر شناسی
entomological
مربوط به حشره شناسی
oceanographic
مربوط به اقیانوس شناسی
serologic
مربوط به سرم شناسی
microbiological
مربوط به میکروب شناسی
mineralogical
مربوط به معدن شناسی
climatological
مربوط به اب وهوا شناسی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
botanic
مربوط به علم گیاه شناسی
geoscience
علوم مربوط به زمین شناسی
technological
فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
geogonostical
مربوط بعلم زمین شناسی
gemmological
مربوط به علم گوهر شناسی
technologically
فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
geogonostic
مربوط بعلم زمین شناسی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
physiognomical
مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
literate
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
anthropological
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
radiobiology
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
climatology
اقلیم شناسی
areodetic
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
bioclimatology
اقلیم شناسی زیستی
bioclimatology
زیست اقلیم شناسی
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
irrelevant
نا مربوط
hydraulic
مربوط به اب
as for
مربوط به
vespertinal
مربوط به شب
germane
مربوط
related
مربوط
affined
مربوط
apposite
مربوط
pertinenet
مربوط
pertaining
مربوط به
proper
مربوط
for
مربوط به
coherent
مربوط
correspondents
مربوط به
coordinate
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
lineal
مربوط به خط
pertinent
مربوط
pertinent
مربوط به
cretaceous
مربوط به گچ
curatorial
مربوط به
caprine
مربوط به بز
condequent
مربوط
relevant
مربوط
correspondent
مربوط به
biologic
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
ceremonials
مربوط به جشن
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
circumstantial
مربوط به موقعیت
ceremonial
مربوط به جشن
nautical
مربوط به کشتیرانی
self-
مربوط به خود
Americans
مربوط بامریکا
weaponary
مربوط به اسلحه
avuncular
مربوط بدایی
aesthetically
مربوط به علم
baronial
مربوط به بارون
hypophyseal
مربوط به هیپوفیز
larcenous
مربوط به دزدی
ghostly
مربوط به روح
matrimonial
مربوط به ازدواج
marital
مربوط به زناشویی
ovarian
مربوط به تخمدان
glossal
مربوط به زبان
janitorial
مربوط به فراشی
glyptic
مربوط به حکاکی
irrelative
نا مربوط مطلق
surgical
مربوط به جراحی
aesthetic
مربوط به علم
tutorial
مربوط به قیمومت
horsy
مربوط به اسب
hominoid
مربوط به بشر
photo-
مربوط به نور
dictatorial
مربوط به دیکتاتور
hawaiian
مربوط به هاوایی
narcotic
مربوط به موادمخدره
treats
مربوط بودن به
treated
مربوط بودن به
treat
مربوط بودن به
yester
مربوط به دیروز
zibelline
مربوط به سمور
attached
مربوط متعلق
nutritional
مربوط بهتغذیه
municipal
مربوط به شهرداری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
military
مربوط به نظام
tutorials
مربوط به قیمومت
histrionic
مربوط به نمایش
American
مربوط بامریکا
familial
مربوط به خانواده
insurrectional
مربوط به شورش
inspectional
مربوط به بازرسی
textual
مربوط به متن یا نص
immunologic
مربوط به مصونیت
goidelic
مربوط بسلت
hydrostatic
مربوط به فشار اب
commercial
مربوط به تجارت
hydropic
مربوط به استسقاء
woodsy
مربوط به جنگل
valedictory
مربوط به خداحافظی
haemic
مربوط بخون
superciliary
مربوط به ابرو
budgetary
مربوط به بودجه
sensorimotor
مربوط به حس حرکت
existential
مربوط به هستی
aeronautical
مربوط به فضانوردی
anal
مربوط به مقعد
acrobatic
مربوط به بندبازی
to be
مربوط باینده
to be in rapport
مربوط بودن
speculative
مربوط به اندیشه
technological
مربوط به فناوری
to have connexion with
مربوط بودن با
technologically
مربوط به فناوری
quadrantal
مربوط به تراز
geriatric
مربوط به پیری
polar
مربوط به قط بها
polar
مربوط به قطب
pyric
مربوط به سوختن
electrically
مربوط به الکتریسیته
retired
مربوط به بازنشستگی
affiliating
مربوط ساختن
climatic
مربوط به اب وهوا
operatic
مربوط به اپرا
communist
مربوط به کمونیسم
futuristic
مربوط به اینده
vehicular
مربوط به خودرو
communists
مربوط به کمونیسم
substantival
مربوط به اسم
parental
مربوط به والدین
prospective
مربوط به اینده
testamentary
مربوط به وصیتنامه
shipboard
مربوط به ناو
textuary
مربوط به متن
thallous
مربوط به تالیوم
centenarian
مربوط به قرن
affiliate
مربوط ساختن
affiliated
مربوط ساختن
affiliates
مربوط ساختن
to the point
مربوط بموضوع
centenarians
مربوط به قرن
Hellenic
مربوط به یونان
coherently
بطور مربوط
synergistic
مربوط به همکاری
vermian
مربوط به کرم
pertian
مربوط بودن
versicular
مربوط به ایات
pertain to
مربوط بودن به
paratroop
مربوط به چتربازی
ovarial
مربوط به تخمدان
osteal
مربوط باستخوان
numeric
1-مربوط به اعداد. 2-
norse
مربوط به اسکاندیناوی
vespertine
مربوط به شب شبانه
metabolical
مربوط به متابولیزم
thermal
مربوط به گرما
astrological
مربوط به نجوم
typographic
مربوط به چاپ
villatic
مربوط به دهکده
occupational
مربوط به شغل
verb
مربوط به صدا
verbs
مربوط به صدا
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
mammary
مربوط به پستانداران
pyrotechnic
مربوط به فن اتشبازی
feminine
مربوط به جنس زن
my
مربوط بمن
nuclear
مربوط به اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com