Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
inspectional
مربوط به بازرسی
Other Matches
inspector general
بازرسی بازرسی کل ارتش
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
cancel check firing
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
inspection
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
inspectorship
بازرسی
perambulation
بازرسی
inspected
بازرسی
check
بازرسی شد
examen
بازرسی
checked
بازرسی شد
inspects
بازرسی
auditing
بازرسی
examined
بازرسی
surveys
بازرسی
surveyed
بازرسی
inquiry
بازرسی
audits
بازرسی
inquiries
بازرسی
audited
بازرسی
audit
بازرسی
inspect
بازرسی
examines
بازرسی
inspecting
بازرسی
examine
بازرسی
examining
بازرسی
survey
بازرسی
examinations
بازرسی
controls
بازرسی
controllership
بازرسی
controlling
بازرسی
visitations
بازرسی
visitation
بازرسی
control
بازرسی
inspection
بازرسی
visits
بازرسی
visit
بازرسی
examination
بازرسی
cross examination
بازرسی
checks
بازرسی شد
visited
بازرسی
investigating committee
کمیته بازرسی
aircraft inspection
بازرسی هواپیما
inquiry documents
اسناد بازرسی
for
[your/our]
inspection
برای بازرسی
cargo checking
بازرسی بار
unevaluated
<adj.>
بازرسی نشده
checks
بازرسی کردن
checked
بازرسی کردن
vidimus
بازرسی حساب
unexamined
<adj.>
بازرسی نشده
to look over
بازرسی کردن
certificate of survey
گواهی بازرسی
controls
بازرسی کردن
check
بازرسی کردن
checkup
بازرسی کلی
check point
نقطه بازرسی
controlling
بازرسی کردن
unaudited
<adj.>
بازرسی نشده
control
بازرسی کردن
untested
<adj.>
بازرسی نشده
certificate of inspection
گواهی بازرسی
unchecked
<adj.>
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
بازرسی نشده
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
committee of inquiry
کمیته بازرسی
detection
بازیابی بازرسی
right of visit
حق بازرسی و تفتیش
examination
بازرسی معاینه
scrutineer
بازرسی فنی
searchingly
تکاپو بازرسی
seach
بازرسی کردن
searcher warrant
اجازه بازرسی
martitime survey
بازرسی دریائی
magnetic inspection
بازرسی مغناطیسی
searchingly
بازرسی کردن
manholes
اطاقک بازرسی
manhole
اطاقک بازرسی
examinations
بازرسی معاینه
searches
بازرسی کردن
inspection
بازرسی و بازبینی
to search after
بازرسی کردن
search
تکاپو بازرسی
search
بازرسی کردن
to browse through
بازرسی کردن
look over something
<idiom>
بازرسی کردن
searched
تکاپو بازرسی
to rummage
بازرسی کردن
searched
بازرسی کردن
searches
تکاپو بازرسی
survey
بازرسی کردن
surveyed
بازرسی کردن
identity control
بازرسی شناسنامه
identity check
بازرسی شناسنامه
inspect
بازرسی کردن
inspect
تحقیق بازرسی
survey report
گزارش بازرسی
inspected
بازرسی کردن
unverified
<adj.>
بازرسی نشده
inspected
تحقیق بازرسی
inspecting
بازرسی کردن
inspecting
تحقیق بازرسی
inspects
بازرسی کردن
inspects
تحقیق بازرسی
examine
بازرسی کردن
audits
بازرسی رسیدگی
surveys
بازرسی کردن
probes
میله بازرسی
jerque
بازرسی کشتی
probed
میله بازرسی
probe
میله بازرسی
examining
بازرسی کردن
examines
بازرسی کردن
inspection certificate
گواهی بازرسی
examined
بازرسی کردن
auditing
بازرسی رسیدگی
audit
بازرسی رسیدگی
audited
بازرسی رسیدگی
search warrants
حکم بازرسی و ورود
controls
بازرسی نظارت جلوگیری
check sweeping
بازرسی مین روبی
cargo checking
بازرسی کردن محمولات
controlling
بازرسی نظارت جلوگیری
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
control
بازرسی نظارت جلوگیری
search warrant
حکم بازرسی و ورود
checked
امتحان کردن بازرسی
cwe
ترخیص بدون بازرسی
controllable
قابل ممیزی یا بازرسی
scrutineering
بازرسی فنی قایق
non destructive inspection
بازرسی غیر مخرب
right of search
حق بازرسی کشتی در دریاها
to pick over
بازرسی کردن و برگزیدن
privateer
فرمانده کشتی بازرسی
personnel monitoring
بازرسی بدنی از افراد
domiciliary visit
بازرسی خانه شخص
check
امتحان کردن بازرسی
checks
امتحان کردن بازرسی
contractor inspection system
سیستم بازرسی پیمانها
he was appointed to inspect it
مامور شد ان را بازرسی کند
input control unit
واحد بازرسی ورودی
inspective
وابسته به تفتیش و بازرسی
cleared without examination
ترخیص بدون بازرسی
espied
جاسوس بودن بازرسی کردن
espies
جاسوس بودن بازرسی کردن
espy
جاسوس بودن بازرسی کردن
espying
جاسوس بودن بازرسی کردن
FBI
مخفف دفتر بازرسی فدرال
inspection gallery
دالان بازرسی گالری بازدید
visitatorial
وابسته به یادارای اختیار بازرسی
tech inspection
بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
helical scanning
بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
location survey
بازرسی در جای اجناس درانبار
tests
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
g man
نماینده مخصوص دایره بازرسی
tested
شهادت گواهی بازرسی کردن
weight and balance sheet
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
board of inspection and survey
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
action letter
فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
visitation
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitations
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
geologize
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
borescope
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
checkpoint
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
interrogate
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
check-points
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoints
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
interrogating
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
target approach point
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
The reporter was held at the checkpoint for several hours.
خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
interrogated
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
caveat emptor
یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
quadratic quotient search
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
check firing
فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
look over
بازرسی کردن صرف نظر کردن
hydraulic
مربوط به اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com