English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
archival مربوط به بایگانی
Other Matches
depository بایگانی مدارک بایگانی راکد
file بایگانی
archive بایگانی
records بایگانی
filed بایگانی
document register بایگانی
registry بایگانی
registries بایگانی
archives بایگانی
file keeping بایگانی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
keep on file بایگانی کردن
file clerk مامور بایگانی
office of records دفتر بایگانی
archival بایگانی شدنی
archival backup پشتیبانی بایگانی
archive atribute صفت بایگانی
records depository بایگانی عمومی
morgues بایگانی راکد
morgue بایگانی راکد
chartulary متصدی بایگانی
archival بایگانی کردن
dead records بایگانی راکد
archive بایگانی کردن
filing system نظام بایگانی
record بایگانی ضبط
record سجل بایگانی
record یادداشت بایگانی
record office اداره بایگانی کل
file بایگانی کردن
filed بایگانی کردن
records depository بایگانی راکد
recorded بایگانی شده
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
filing بایگانی سیخ زنی
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
magnetic tape archive بایگانی یا ارشیو نوارهای صوتی
archive ضبط اسناد و اوراق بایگانی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
file در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
filed در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
misfile بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
filed ستون کردن بایگانی کردن
file ستون کردن بایگانی کردن
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
caprine مربوط به بز
irrelevant نا مربوط
coordinate مربوط
lineal مربوط به خط
cretaceous مربوط به گچ
pertinenet مربوط
eight bit system مربوط به یک
pertinent مربوط
pertinent مربوط به
curatorial مربوط به
affined مربوط
related مربوط
pertaining مربوط به
relevant مربوط
correspondent مربوط به
as for مربوط به
for مربوط به
condequent مربوط
vespertinal مربوط به شب
proper مربوط
coherent مربوط
apposite مربوط
hydraulic مربوط به اب
correspondents مربوط به
germane مربوط
retired مربوط به بازنشستگی
garlicky مربوط به سیر
electrically مربوط به الکتریسیته
hydropic مربوط به استسقاء
personal مربوط به کسی
computational مربوط به یک محاسبه
womanish مربوط به زن یا زنان
aeronautical مربوط به فضانوردی
Hellenic مربوط به یونان
dictoral مربوط به دکتری
existential مربوط به هستی
corresponsive مربوط بیکدیگر
haemic مربوط بخون
mammary مربوط به پستان
polar مربوط به قطب
budgetary مربوط به بودجه
affiliating مربوط ساختن
mammary مربوط به پستانداران
contiguous مربوط بهم
faunae مربوط به جانوران
expiratory مربوط به زفیر
futuristic مربوط به اینده
climatic مربوط به اب وهوا
communists مربوط به کمونیسم
hawaiian مربوط به هاوایی
hydrographic مربوط به اب نگاری
horsy مربوط به اسب
communist مربوط به کمونیسم
operatic مربوط به اپرا
filiate مربوط ساختن
divisional مربوط به تقسیم
fistulous مربوط به ناسور
affiliates مربوط ساختن
affiliated مربوط ساختن
polar مربوط به قط بها
affiliate مربوط ساختن
goidelic مربوط بسلت
glyptic مربوط به حکاکی
glossal مربوط به زبان
genethliac مربوط به طالع
parental مربوط به والدین
gallinaceous مربوط بماکیان
domiciliary مربوط به خانه
four dimensional مربوط به بعدچهارم
hominoid مربوط به بشر
commisural مربوط به درزوپیوندگاه
psychiatric مربوط به روانپزشکی
military مربوط به نظام
ammino مربوط به امونیاک
ameboid مربوط به امیب
commercial مربوط به تجارت
amebic مربوط به امیب
ameban مربوط به امیب
ameba مربوط به امیب
amazonian مربوط به امازونها
analitical مربوط به تجزیه
anent در مشارکت با مربوط به
anglian مربوط به نژاد
arbitrative مربوط بحکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
familial مربوط به خانواده
municipal مربوط به شهرداری
attached مربوط متعلق
valedictory مربوط به خداحافظی
aluminous مربوط به الومینیوم
textual مربوط به متن یا نص
aguish مربوط به تب و لرز
fractional مربوط به بخشها
fractional مربوط به بخشهایی
acetarious مربوط به سالاد
fossils مربوط بادوارگذشته
fossil مربوط بادوارگذشته
racing مربوط بمسابقه
outbound مربوط به خارج
dependent مربوط محتاج
achaean مربوط به اخائیه
achaian مربوط به اخائیه
adulterous مربوط به زنا
agrologic مربوط بخاکشناسی
American مربوط بامریکا
Americans مربوط بامریکا
circumstantial مربوط به موقعیت
baronial مربوط به بارون
ovarian مربوط به تخمدان
nautical مربوط به کشتیرانی
nasal مربوط به بینی
concern مربوط بودن به
surgical مربوط به جراحی
c مربوط به کامپیوتر
centenarian مربوط به قرن
centenarians مربوط به قرن
capitular مربوط بفصل
caloric مربوط به کالری
calligraphic مربوط به خطاطی
concerns مربوط بودن به
brumal مربوط به زمستان
britannic مربوط به بریتانیا
geriatric مربوط به پیری
cerebellar مربوط به مخچه
technologically مربوط به فناوری
anal مربوط به مقعد
collegial مربوط به دانشکده
acrobatic مربوط به بندبازی
churchly مربوط به کلیسا
chromic مربوط به کرومیوم
chromatic مربوط به رنگها
speculative مربوط به اندیشه
technological مربوط به فناوری
feminine مربوط به جنس زن
my مربوط بمن
nuclear مربوط به اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com