Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
analitical
مربوط به تجزیه
Other Matches
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
resolutions
تجزیه
resolution
تجزیه
decoupling
تجزیه
cracking
تجزیه
separated
تجزیه
separates
تجزیه
dissection
تجزیه
separate
تجزیه
break down
تجزیه
dissolution
تجزیه
analysis
تجزیه
analyzer
تجزیه گر
breaks
تجزیه
break
تجزیه
catalysis
تجزیه
sequestration
تجزیه
dissociation
تجزیه
dialysis
تجزیه
decays
تجزیه
decaying
تجزیه
decayed
تجزیه
decay
تجزیه
shake down
تجزیه
disintegration
تجزیه
severance
تجزیه
break up
تجزیه
segregation
تجزیه
separations
تجزیه
separation
تجزیه
anatomies
تجزیه
anatomy
تجزیه
parsing
تجزیه
decomposition
تجزیه
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
electrolytic decomposition
تجزیه الکترولیت
syllabicity
تجزیه هجایی
instrumental analysis
تجزیه دستگاهی
hydrolyze
تجزیه شدن
indissoluble
تجزیه نا پذیر
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
secessionism
تجزیه طلبی
irresolvable
تجزیه ناپذیر
homolysis
تجزیه شیمیایی
irrefrangible
غیرقابل تجزیه
ionization
تجزیه اتمها
resolution of forces
تجزیه نیروها
resolvable
تجزیه شدنی
analysis
شی تجزیه شده
segregative
تجزیه طلب
inverse segregation
تجزیه وارونه
partings
تقسیم تجزیه
inseparability
تجزیه ناپذیری
decomposes
تجزیه شدن
elemental analysis
تجزیه عنصری
separatist
تجزیه طلب
separator
دستگاه تجزیه
splitting a cause of action
تجزیه دعوی
syllabi
تجزیه هجائی
spectrum analysis
تجزیه بیناب
parsing
تجزیه کردن
acid decomposition
تجزیه اسیدی
elution analysis
تجزیه شویشی
stripping analysis
تجزیه عریانساز
electron decay
تجزیه الکترون
parting
تقسیم تجزیه
dismember
تجزیه کردن
indiscerptibility
تجزیه ناپذیری
analytically
از راه تجزیه
job analysis
تجزیه کار
image resolution
تجزیه تصویر
analytically
بطور تجزیه
detachable
قابل تجزیه
analysis
تجزیه و تحلیل
spectrum analysis
تجزیه طیف
resoluble
تجزیه شدنی
gasometry
تجزیه گازی
parses
تجزیه کردن
parsed
تجزیه شدن
parsed
تجزیه کردن
parse
تجزیه شدن
parse
تجزیه کردن
dismembers
تجزیه کردن
dismembering
تجزیه کردن
parses
تجزیه شدن
fractionating column
ستون تجزیه
parse tree
درخت تجزیه
gas analysis
تجزیه گاز
parser
تجزیه کننده
secessionist
تجزیه طلب
parting of metals
تجزیه فلزات
decompose
تجزیه کردن
decompose
تجزیه شدن
frequency analysis
تجزیه هارمونی ها
frequency analysis
تجزیه فرکانس
dismembered
تجزیه کردن
infrangible
تجزیه ناپذیر
fibrinolysis
تجزیه فیبرین
qualitative analysis
تجزیه کیفی
qualitative analysis
تجزیه چونی
dispersion
تجزیه نور
secessionists
تجزیه طلب
quantitative analysis
تجزیه کمی
market segmentation
تجزیه بازار
research and analysis
تجزیه و تحلیل
gravimetric analysis
تجزیه وزنی
gravimetrical analysis
تجزیه وزنی
proximate analysis
تجزیه گروهی
motion analysis
تجزیه حرکت
liberate
تجزیه کردن
disintegrating
تجزیه کردن
disintegrating
تجزیه شدن
disintegrates
تجزیه کردن
disintegrates
تجزیه شدن
disintegrate
تجزیه کردن
disintegrate
تجزیه شدن
photodecomposition
تجزیه نوری
atomic
تجزیه ناپذیر
physical analysis
تجزیه فیزیکی
prescind
تجزیه کردن
liberating
تجزیه کردن
liberates
تجزیه کردن
decomposed
تجزیه شده
analyzing
تجزیه کردن
refraction
تجزیه انحراف
decomposes
تجزیه کردن
analyze
تجزیه کردن
chemical analysis
تجزیه شیمیایی
chemical analyse
تجزیه شیمیایی
analytical chemistry
شیمی تجزیه
electrolysis
تجزیه الکتریکی
microconsumer
تجزیه کننده
microcomoser
تجزیه کننده
decomposer
تجزیه کننده
analyse
تجزیه کردن
analysed
تجزیه کردن
dissolvable
تجزیه شدنی
dialyze
تجزیه شدن
analyzes
تجزیه کردن
disassemble
تجزیه کردن
disembody
تجزیه کردن
analyzed
تجزیه کردن
break down
<idiom>
تجزیه وتحلیل
analysing
تجزیه کردن
dispersion of light
تجزیه نور
disintegrable
تجزیه پذیر
dialyze
تجزیه کردن
analyses
تجزیه کردن
isolation
تجزیه جداسازی
dissociative
تجزیه کننده
ultimate analysis
تجزیه نهایی
dissoluble
تجزیه پذیر
decomposable
قابل تجزیه
analytical balance
ترازوی تجزیه
check
تجزیه کردن
determine
تجزیه کردن
enquire into
تجزیه کردن
examine
تجزیه کردن
dissect
[analyse]
تجزیه کردن
explore
تجزیه کردن
bolt
[examine]
تجزیه کردن
inspect
تجزیه کردن
investigate
تجزیه کردن
look into
تجزیه کردن
scrutinize
تجزیه کردن
survey
تجزیه کردن
capillarity analysis
تجزیه مویینهای
evaluate
تجزیه کردن
volumetric analysis
تجزیه حجمی
assay
تجزیه کردن
analitics
علم تجزیه
analyse
[British]
تجزیه کردن
double decomposition
تجزیه مضاعف
study
تجزیه کردن
thermal decomposition
تجزیه گرمایی
analyze
[American]
تجزیه کردن
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com