Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
accentual
مربوط به تکیهء صدا
Other Matches
accent
تکیهء صدا
accenting
: تکیهء صدا
accents
: تکیهء صدا
accented
تکیهء صدا
accent
علامت تکیهء صدا
accents
علامت تکیهء صدا
accented
علامت تکیهء صدا
accenting
علامت تکیهء صدا
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coherent
مربوط
pertinenet
مربوط
condequent
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
eight bit system
مربوط به یک
affined
مربوط
as for
مربوط به
coordinate
مربوط
correspondents
مربوط به
pertaining
مربوط به
curatorial
مربوط به
vespertinal
مربوط به شب
correspondent
مربوط به
pertinent
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
irrelevant
نا مربوط
apposite
مربوط
relevant
مربوط
lineal
مربوط به خط
germane
مربوط
for
مربوط به
pertinent
مربوط به
related
مربوط
caprine
مربوط به بز
proper
مربوط
operatic
مربوط به اپرا
affiliated
مربوط ساختن
computational
مربوط به یک محاسبه
calligraphic
مربوط به خطاطی
affiliate
مربوط ساختن
capitular
مربوط بفصل
prospective
مربوط به اینده
communists
مربوط به کمونیسم
collegial
مربوط به دانشکده
churchly
مربوط به کلیسا
chromic
مربوط به کرومیوم
chromatic
مربوط به رنگها
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
parental
مربوط به والدین
cerebellar
مربوط به مخچه
caloric
مربوط به کالری
communist
مربوط به کمونیسم
corresponsive
مربوط بیکدیگر
gallinaceous
مربوط بماکیان
garlicky
مربوط به سیر
personal
مربوط به کسی
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
مربوط به صدا
verb
مربوط به صدا
occupational
مربوط به شغل
genethliac
مربوط به طالع
coherently
بطور مربوط
glossal
مربوط به زبان
glyptic
مربوط به حکاکی
goidelic
مربوط بسلت
haemic
مربوط بخون
hawaiian
مربوط به هاوایی
hominoid
مربوط به بشر
aesthetically
مربوط به علم
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
vehicular
مربوط به خودرو
dictoral
مربوط به دکتری
divisional
مربوط به تقسیم
domiciliary
مربوط به خانه
expiratory
مربوط به زفیر
faunae
مربوط به جانوران
filiate
مربوط ساختن
polar
مربوط به قط بها
polar
مربوط به قطب
Hellenic
مربوط به یونان
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
mammary
مربوط به پستانداران
fistulous
مربوط به ناسور
contiguous
مربوط بهم
horsy
مربوط به اسب
ameban
مربوط به امیب
ceremonials
مربوط به جشن
acetarious
مربوط به سالاد
matrimonial
مربوط به ازدواج
marital
مربوط به زناشویی
surgical
مربوط به جراحی
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
fossils
مربوط بادوارگذشته
fossil
مربوط بادوارگذشته
ceremonial
مربوط به جشن
achaean
مربوط به اخائیه
achaian
مربوط به اخائیه
astrological
مربوط به نجوم
ameba
مربوط به امیب
amazonian
مربوط به امازونها
aluminous
مربوط به الومینیوم
aguish
مربوط به تب و لرز
agrologic
مربوط بخاکشناسی
aesthetic
مربوط به علم
adulterous
مربوط به زنا
racing
مربوط بمسابقه
outbound
مربوط به خارج
commercial
مربوط به تجارت
nasal
مربوط به بینی
nautical
مربوط به کشتیرانی
textual
مربوط به متن یا نص
ovarian
مربوط به تخمدان
baronial
مربوط به بارون
American
مربوط بامریکا
Americans
مربوط بامریکا
fractional
مربوط به بخشها
fractional
مربوط به بخشهایی
military
مربوط به نظام
dependent
مربوط محتاج
familial
مربوط به خانواده
concerns
مربوط بودن به
concern
مربوط بودن به
municipal
مربوط به شهرداری
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
circumstantial
مربوط به موقعیت
amebic
مربوط به امیب
affiliates
مربوط ساختن
basal
مربوط به ته یابنیان
bardic
مربوط به رامشگری
acrobatic
مربوط به بندبازی
speculative
مربوط به اندیشه
technological
مربوط به فناوری
technologically
مربوط به فناوری
atomistic
مربوط به اتم
astro
مربوط به نجوم
anal
مربوط به مقعد
bear on
مربوط بودن
aeronautical
مربوط به فضانوردی
c
مربوط به کامپیوتر
affiliating
مربوط ساختن
brumal
مربوط به زمستان
retired
مربوط به بازنشستگی
electrically
مربوط به الکتریسیته
budgetary
مربوط به بودجه
britannic
مربوط به بریتانیا
existential
مربوط به هستی
geriatric
مربوط به پیری
centenarian
مربوط به قرن
congressional
مربوط به کنگره
sartorial
مربوط به خیاطی
anglian
مربوط به نژاد
anent
در مشارکت با مربوط به
analitical
مربوط به تجزیه
ammino
مربوط به امونیاک
meteorological
مربوط به هواسنجی
thematic
مربوط بموضوع
nuclear
مربوط به اتمی
my
مربوط بمن
centenarians
مربوط به قرن
as to
عطف به مربوط به
arteriovenous
مربوط به رگها
arithmeticlal
مربوط به حساب
archival
مربوط به بایگانی
arbitrative
مربوط بحکمیت
arbitral
مربوط به حکمیت
feminine
مربوط به جنس زن
ameboid
مربوط به امیب
self-
مربوط به خود
villatic
مربوط به دهکده
vespertine
مربوط به شب شبانه
connect
مربوط کردن
post-
مربوط به پست
versicular
مربوط به ایات
ghostly
مربوط به روح
connects
مربوط کردن
procephalic
مربوط به جلو سر
vermian
مربوط به کرم
facial
مربوط به صورت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com