Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
vesicular
مربوط به حفره تاول دار
vesiculate
مربوط به حفره تاول دار
Other Matches
scald
تاول زده کردن تاول
scalded
تاول زده کردن تاول
scalds
تاول زده کردن تاول
scalding
تاول زده کردن تاول
vesication
تاول
vesicatory
تاول زا
welt
تاول
blister
تاول
blisters
تاول
scorch
تاول
blistered
تاول
welts
تاول
blistery
پر از تاول
galls
تاول
vesicant
تاول زا
scorches
تاول
bleb
تاول
phlyctena
تاول
gall
تاول
blain
تاول زدن
blister agent
گاز تاول زا
blister agent
عامل تاول زا
phlyctenule
تاول کوچک
cold sores
تاول تبخالی
blistery
تاول زده
cold sore
تاول تبخالی
blister
تاول زدن
galls
زخم تاول
gall
زخم تاول
scorches
تاول زدن
scorch
تاول زدن
vesicate
تاول زدن
vesicant agent
گاز تاول زا
epispastic
تاول اور
blistered
تاول زدن
blisters
تاول زدن
vesiculation
تشکیل کیسه یا تاول
blain
زخم اماسدار تاول
vesicate
تاول دار کردن
pemphigus
تاول کوفتی کودکان
vesicant agent
عامل شیمیایی تاول زا
swell
تاول باد کردن
swells
تاول باد کردن
swelled
تاول باد کردن
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
epispastic
مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
tetter
بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
sheugh
حفره
sheuch
حفره
ditches
حفره
hole
حفره
venter
حفره
delve
حفره
cavitation
حفره
hollow
حفره
hollows
حفره
caverns
حفره
cavern
حفره
pothole
حفره
potholes
حفره
cavity
حفره
sucket
حفره
cell
حفره
cavities
حفره
holed
حفره
thirl
حفره
dales
حفره
dale
حفره
holes
حفره
holing
حفره
cells
حفره
delved
حفره
porous
حفره
craters
حفره
ventricle
حفره
crater
حفره
loculus
حفره
sinus
حفره مغ
borings
حفره
fovea
حفره
delving
حفره
laigh
حفره
interstice
حفره
lacuna
حفره
chambers
حفره
chamber
حفره
sockets
حفره
socket
حفره
sinuses
حفره مغ
ditched
حفره
ventricles
حفره
delves
حفره
ditch
حفره
pit
گودال حفره
vacuolation
ایجاد حفره
maw
حفره معده
vacuolation
تشکیل حفره
pits
گودال حفره
loculate
حفره دار
pitted
حفره دار
fossa
حفره فرورفتگی
weak square
حفره سوراخ
alveolate
حفره دار
pits
حفره روباه
cavern
حفره زیرزمینی
vacuolate
حفره مانند
calyculate
حفره دار
knot hole
محل حفره
charging socket
حفره جا شارژر
boring
حفره کنی
foveiform
حفره مانند
trilocular
دارای سه حفره
foveal
حفره دار
crypt
حفره غدهای
ozone hole
حفره اوزون
pitting
ایجاد حفره
camouflet
حفره زیرزمینی
fossate
حفره دار
hollows
گودی حفره
hollow
گودی حفره
camouflet
حفره ماسوره
crypts
حفره غدهای
foveate
حفره دار
electron hole
حفره الکترونی
pit
حفره روباه
cavitation
حفره سازی
gleonid
حفره دار
caverns
حفره زیرزمینی
mold cavity
حفره قالب
vacuolar
حفره مانند
sink
ته نشینی حفره یاگودال
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
electron pair
زوج الکترون حفره
sinks
ته نشینی حفره یاگودال
chamber
جان لوله حفره
fox hole
سنگر حفره روباه
cellular expanded
بتن با حفره منبسط
pit
حفره خرج چاه
triloculate
دارای سه حفره سه یاختهای
excavation
گود برداری حفره
chambers
جان لوله حفره
fuze cavity
حفره نصب ماسوره
loculus
حفره کیسه گرده
vacuolar
حفرهای حفره دار
vacuolate
حفرهای حفره دار
pits
حفره خرج چاه
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
receptacles
حفره درون سلولی گیاه
vesicular
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
receptacle
حفره درون سلولی گیاه
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
hawse buckler
درپوش حفره زنجیر لنگر
calyculate
دارای سطوح حفره دار
cavity
سوراخ حفره یا محفظه قالب
lacunar
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunal
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate
وابسته به حفره یا جای خالی
loculus
سلول یا حفره تخمدان مرکب
cavities
سوراخ حفره یا محفظه قالب
lumen
حفره یا مجرای عضولولهای شکل
vesiculate
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
hamstrings
زردپی طرفین حفره پشت زانو
tamping
سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
lumen
حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstrung
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring
زردپی طرفین حفره پشت زانو
craters
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark
حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
loculicidal
شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pit
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
stope
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
pits
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
PCMCIA
- سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
endodontia
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
break out
تاول زدن جوش زدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com