Dictiornary-Farsi | مربوط به خیرات خیرخواهانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
eleemosinary	مربوط به خیرات خیرخواهانه


Other Matches

benevolently	خیرخواهانه
charitably	از راه دست گیری خیرخواهانه
well intentioned	خوش نیت خیر خواه خیرخواهانه
handout	خیرات
eleemosynary	خیرات
alms deed	خیرات
oblation	خیرات
alms	خیرات
charity	خیرات نیکوکاری
charities	خیرات نیکوکاری
almonry	[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.]
flag day	هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical	مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference	روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual	مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance	دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic	مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital	مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory	مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory	مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative	که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic	مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical	مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial	مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle	زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae	مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinent	مربوط
cretaceous	مربوط به گچ
coordinate	مربوط
condequent	مربوط
pertinenet	مربوط
as for	مربوط به
vespertinal	مربوط به شب
coherent	مربوط
eight bit system	مربوط به یک
pertinent	مربوط به
related	مربوط
affined	مربوط
pertaining	مربوط به
irrelevant	نا مربوط
relevant	مربوط
apposite	مربوط
caprine	مربوط به بز
for	مربوط به
germane	مربوط
correspondent	مربوط به
correspondents	مربوط به
lineal	مربوط به خط
proper	مربوط
curatorial	مربوط به
hydraulic	مربوط به اب
budgetary	مربوط به بودجه
cerebellar	مربوط به مخچه
churchly	مربوط به کلیسا
chromatic	مربوط به رنگها
corresponsive	مربوط بیکدیگر
chromic	مربوط به کرومیوم
computational	مربوط به یک محاسبه
capitular	مربوط بفصل
commisural	مربوط به درزوپیوندگاه
electrically	مربوط به الکتریسیته
retired	مربوط به بازنشستگی
affiliating	مربوط ساختن
affiliates	مربوط ساختن
affiliated	مربوط ساختن
affiliate	مربوط ساختن
collegial	مربوط به دانشکده
prospective	مربوط به اینده
womanish	مربوط به زن یا زنان
mammary	مربوط به پستان
mammary	مربوط به پستانداران
gallinaceous	مربوط بماکیان
contiguous	مربوط بهم
garlicky	مربوط به سیر
norse	مربوط به اسکاندیناوی
genethliac	مربوط به طالع
personal	مربوط به کسی
ecumenical	مربوط به سرتاسرجهان
verbs	مربوط به صدا
verb	مربوط به صدا
occupational	مربوط به شغل
coherently	بطور مربوط
glyptic	مربوط به حکاکی
goidelic	مربوط بسلت
haemic	مربوط بخون
Hellenic	مربوط به یونان
polar	مربوط به قطب
parental	مربوط به والدین
communists	مربوط به کمونیسم
communist	مربوط به کمونیسم
operatic	مربوط به اپرا
climatic	مربوط به اب وهوا
dictoral	مربوط به دکتری
futuristic	مربوط به اینده
vehicular	مربوط به خودرو
divisional	مربوط به تقسیم
domiciliary	مربوط به خانه
glossal	مربوط به زبان
expiratory	مربوط به زفیر
faunae	مربوط به جانوران
filiate	مربوط ساختن
fistulous	مربوط به ناسور
four dimensional	مربوط به بعدچهارم
polar	مربوط به قط بها
hawaiian	مربوط به هاوایی
ameban	مربوط به امیب
psychiatric	مربوط به روانپزشکی
adulterous	مربوط به زنا
achaian	مربوط به اخائیه
achaean	مربوط به اخائیه
familial	مربوط به خانواده
acetarious	مربوط به سالاد
municipal	مربوط به شهرداری
surgical	مربوط به جراحی
marital	مربوط به زناشویی
ameba	مربوط به امیب
amazonian	مربوط به امازونها
aluminous	مربوط به الومینیوم
aguish	مربوط به تب و لرز
ceremonial	مربوط به جشن
ceremonials	مربوط به جشن
agrologic	مربوط بخاکشناسی
matrimonial	مربوط به ازدواج
attached	مربوط متعلق
valedictory	مربوط به خداحافظی
fossils	مربوط بادوارگذشته
Americans	مربوط بامریکا
fractional	مربوط به بخشهایی
circumstantial	مربوط به موقعیت
fractional	مربوط به بخشها
baronial	مربوط به بارون
ovarian	مربوط به تخمدان
nasal	مربوط به بینی
nautical	مربوط به کشتیرانی
American	مربوط بامریکا
textual	مربوط به متن یا نص
military	مربوط به نظام
fossil	مربوط بادوارگذشته
racing	مربوط بمسابقه
commercial	مربوط به تجارت
outbound	مربوط به خارج
dependent	مربوط محتاج
concerns	مربوط بودن به
concern	مربوط بودن به
technological	مربوط به فناوری
amebic	مربوط به امیب
existential	مربوط به هستی
basal	مربوط به ته یابنیان
technologically	مربوط به فناوری
bardic	مربوط به رامشگری
geriatric	مربوط به پیری
centenarian	مربوط به قرن
centenarians	مربوط به قرن
atomistic	مربوط به اتم
feminine	مربوط به جنس زن
speculative	مربوط به اندیشه
bear on	مربوط بودن
caloric	مربوط به کالری
aeronautical	مربوط به فضانوردی
calligraphic	مربوط به خطاطی
c	مربوط به کامپیوتر
brumal	مربوط به زمستان
anal	مربوط به مقعد
britannic	مربوط به بریتانیا
acrobatic	مربوط به بندبازی
my	مربوط بمن
nuclear	مربوط به اتمی
astro	مربوط به نجوم
arbitral	مربوط به حکمیت
astrological	مربوط به نجوم
anglian	مربوط به نژاد
anent	در مشارکت با مربوط به
analitical	مربوط به تجزیه
ammino	مربوط به امونیاک
ameboid	مربوط به امیب
aesthetic	مربوط به علم
meteorological	مربوط به هواسنجی
arbitrative	مربوط بحکمیت
as to	عطف به مربوط به
thematic	مربوط بموضوع
congressional	مربوط به کنگره
sartorial	مربوط به خیاطی
arteriovenous	مربوط به رگها
arithmeticlal	مربوط به حساب
archival	مربوط به بایگانی
aesthetically	مربوط به علم
hominoid	مربوط به بشر
left wing	مربوط به جناح چپ
connect	مربوط کردن
villatic	مربوط به دهکده
connects	مربوط کردن
histrionic	مربوط به نمایش