English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
sales مربوط به فروش
Other Matches
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
furriers خز فروش پوست فروش
furrier خز فروش پوست فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
turnover کل فروش
retailer تک فروش
turnover فروش
taverner می فروش
iceman یخ فروش
offtake فروش
vendition فروش
marketing فروش
selling فروش
sale فروش
sells فروش
sell فروش
sales فروش
news vendor روزنامه فروش
money off offer فروش با تخفیف
dealing خرید و فروش
vendibility قابلیت فروش
optician دوربین فروش
oilman روغن فروش
salability قابلیت فروش
confectioner شیرینی فروش
retail dealer خرده فروش
opticians دوربین فروش
fishmanger ماهی فروش
retail dealer جزئی فروش
confectioners شیرینی فروش
news agent روزنامه فروش
milk man شیر فروش
charwomen زغال فروش
lumberman الوار فروش
linen draper کتان فروش
lumberman تیر فروش
lumberer الوار فروش
charwoman زغال فروش
milkmen شیر فروش
druggists دوا فروش
druggist دوا فروش
mass market product محصول پر فروش
mealmen ارد فروش
merchantable قابل فروش
mercer پارچه فروش
meatman گوشت فروش
mealman ارد فروش
marketable قابل فروش
lumberer تیر فروش
fishmonger ماهی فروش
greengrocers سبزی فروش
greengrocer میوه فروش
greengrocer سبزی فروش
wholesalers عمده فروش
wholesaler عمده فروش
retailer خرده فروش
retailers خرده فروش
reseller خرده فروش
greengrocers میوه فروش
hatter کلاه فروش
fishmongers ماهی فروش
oligopoly انحصار فروش
monopolies انحصار فروش
pedagogical علم فروش
peltmonger پوست فروش
perfumer عطر فروش
pieman کلوچه فروش
monopoly انحصار فروش
newsmen روزنامه فروش
newsman روزنامه فروش
pride ful جاه فروش
proforma سیاهه فروش
ragman کهنه فروش
killcalf گوشت فروش
cloth merchant پارچه فروش
pos قط ه فروش الکترونیکی
fripper کهنه فروش
boneman کهنه فروش
bill of sale سند فروش
bill of sale صورت فروش
sell فروش ومعامله
sell به فروش رفتن
selling فروش ومعامله
fripperer کهنه فروش
bowyer کمان فروش
bucko خود فروش
chemic دارو فروش
cheesemonger پنیر فروش
cheese monger پنیر فروش
chandler شمع فروش
cattleman گاو فروش
cash sale فروش نقدی
cash on delivery فروش نقدی
nundination خرید و فروش
buying and selling خرید و فروش
selling به فروش رفتن
sells فروش ومعامله
Pharisee زهد فروش
tobacconists تنباکو فروش
tobacconist تنباکو فروش
hard sell فروش ماهرانه
consignments امانت فروش
consignment امانت فروش
fishwives زن ماهی فروش
milkmaid شیرو فروش زن
milkmaids شیرو فروش زن
Pharisees زهد فروش
supercilious خود فروش
showy خود فروش
sells به فروش رفتن
barkeeper مشروب فروش
huckster دست فروش
hucksters دست فروش
barkeep مشروب فروش
ballad monger تصنیف فروش
auction sale مزایده فروش
at the point of sale در نقطه فروش
alewife زن ابجو فروش
fishwife زن ماهی فروش
clothier پوشاک فروش
jeweler گوهر فروش
forced sale فروش قانونی
fleshmonger گوشت فروش
flesher گوشت فروش
fish fag زن ماهی فروش
fellmonger پوستین فروش
fellmonger پوست فروش
excise taxes مالیات بر فروش
euphuist فصاحت فروش
duffer دست فروش
forced sale فروش اجباری
forward sale پیش فروش
iron monger اهن فروش
hucksterer خرده فروش
hosier جوراب فروش
herborist گیاه فروش
herbist گیاه فروش
haught جاه فروش
fruiterer میوه فروش
forward sales پیش فروش
forward sales فروش سلف
duffers دست فروش
duffre دست فروش
credit sale فروش نسیه
costermonger میوه فروش
coster سبزی فروش
cornfactor غله فروش
corn d. غله فروش
corn chandler غله فروش
corn chandler گندم فروش
contract of sales قرارداد فروش
contract of sale قرارداد فروش
credit sale فروش قسطی
credit sale فروش غیرنقدی
drysalter کالباس فروش
drover گله فروش
direct selling فروش مستقیم
deed of sale سند فروش
dead market بازار کم فروش
d. in second hand goods دست فروش
cutler کارد فروش
crier دست فروش
credit system فروش اعتباری
clothier لباس فروش
sales فروش [اقتصاد]
salespersons متصدی فروش
salesperson متصدی فروش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com