Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
hydrostatic
مربوط به فشار عمق اب ماسوره زیر ابی
Other Matches
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
armstrong
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
hydrostatic
مربوط به فشار اب
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fuze setting
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
proximity fuze
ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
variable time
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antihandling fuze
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
interruptor
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
antidisturbance fuze
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
quick fuse
ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
bobbin
ماسوره
cannula
ماسوره
lunt
ماسوره
reels
ماسوره
fused
ماسوره
reeling
ماسوره
reel
ماسوره
reeled
ماسوره
fuze
ماسوره
cop
ماسوره نخ
spools
ماسوره
bobbins
ماسوره
spool
ماسوره
firing device
ماسوره
base fuze
ماسوره ته
fuse
ماسوره
fuzing
بستن ماسوره
nut and union
مهره ماسوره
hasps
ماکو ماسوره
hasp
ماکو ماسوره
driving sleeve
مهره ماسوره
fuse key
کلید ماسوره
fuze setting
زمان ماسوره
fuze range
بردمربوط به ماسوره
defusing
ماسوره کشیدن
firing device
ماسوره مین
defused
ماسوره کشیدن
defuse
ماسوره کشیدن
unions
مهره ماسوره
union
مهره ماسوره
fuse setter
ماسوره بند
fuze action
عمل ماسوره
defuses
ماسوره کشیدن
sleeves
مهره ماسوره
time fuse
ماسوره زمانی
camouflet
حفره ماسوره
non delay
ماسوره بی تاخیر
safety fuze
ماسوره تامینی
blasting fuze
ماسوره انفجاری
base fuze
ماسوره ته پران
base fuze
ماسوره ته گلوله
proximity fuze
ماسوره مجاورتی
point detonating fuze
ماسوره انی
spooling
ماسوره کردن
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
conduit coupling
مهره ماسوره
percussion fuze
ماسوره ضربتی
sleeve
مهره ماسوره
delayed action
با ماسوره تاخیری
fuze delay
ماسوره تاخیری
delay fuze
ماسوره تاخیری
proximity
ماسوره مجاورتی
cavities
مقر ماسوره
cavity
مقر ماسوره
hank
ماسوره کلافه
hanks
ماسوره کلافه
pressure device
ماسوره فشاری
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
flash fuze
ماسوره الکتریکی یا جرقهای
pull device
ماسوره کشش مین
quick action
عمل انی ماسوره
adapters
تطبیق دهنده ماسوره
firing pull device
ماسوره کششی مین
connection fuse
ماسوره اتصال دهنده
blasting fuze
ماسوره منفجر کننده
self destroying
ماسوره خود ترکان
adaptors
تطبیق دهنده ماسوره
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
fuze cavity
سوراخ جای ماسوره
fuze cavity
حفره نصب ماسوره
adaptor
تطبیق دهنده ماسوره
activated mine
مین با ماسوره فرعی
igniting fuze
ماسوره مشتعل کننده
super quick
ماسوره فوق انی
graze sensitive
ماسوره مخصوص تیر کمانه
instantaneous
دفعتا ماسوره فوق انی
graze sensitive
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
fuze range
برد عمل کرد ماسوره
supersensitive
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
variable time fuse
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
fuzewell liner
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
cavities
گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
cavity
گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
boresafe fuze
ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
bead-and-reel
[دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
shuttered fuze
ماسوره منفجر شده یا عمل کرده قبل از موقع
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
isobars
تک فشار
tension
فشار
pressuring
فشار
tensions
فشار
line of thrust
خط فشار
pressure vessel
فشار
ice push
فشار یخ
pressing
فشار
isobare
هم فشار
isopiestic
هم فشار
fantod
فشار
pressure
فشار
compression
فشار
presses
فشار
push
فشار
pressured
فشار
growing pains
فشار
brunt
فشار
exertion
فشار
exertions
فشار
pushed
فشار
isobars
هم فشار
pushes
فشار
pressures
فشار
isobar
تک فشار
total pressure
فشار کل
back iron
بن فشار
isobar
هم فشار
strain
فشار
strains
فشار
stress
فشار
stresses
فشار
stressing
فشار
distraint
فشار
stroke
فشار با پا
stroked
فشار با پا
strokes
فشار با پا
stroking
فشار با پا
back pressure
پی فشار
atmospheres
فشار جو
pressor
فشار زا
weight
فشار
zip
فشار
zipped
فشار
zipping
فشار
zips
فشار
press
فشار
barometric pressure
فشار جو
atmospheric pressure
فشار جو
violence
فشار
atmosphere
فشار جو
pressure curve
خم فشار
constraint
فشار
thrusts
فشار
thrust
فشار
bunt
فشار با سر
pressure sense
حس فشار
sense of pressure
حس فشار
water pressure
فشار اب
hydraulic pressure
فشار اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com