Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
evangelistic
مربوط به یکی ازانجیل نویسان چهارگانه
Other Matches
associationa of computer programmers
انجمن برنامه نویسان و تحلیلگران کامپیوتر
the four seasons
چهارگانه
tetraploid
چهارگانه
quads
چهارگانه
quad
چهارگانه
quartan
بطور چهارگانه
quad density
تراکم چهارگانه
quaternion
قسمت چهارگانه
four freedoms
ازادیهای چهارگانه
the four last things
مراحل چهارگانه
tetraplegia
فلج چهارگانه
the four faculties
علوم چهارگانه
quadrivium
علوم چهارگانه
the cardinal humours
اخلاط چهارگانه
quadru
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadri
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadr
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quaternion
بخش چهارگانه چهار
fourfold
چهار برابر چهارگانه
tetrarch
والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
tetrarchy
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
humoralist
کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
quaternary
چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coherent
مربوط
as for
مربوط به
pertinent
مربوط
pertinent
مربوط به
curatorial
مربوط به
correspondent
مربوط به
correspondents
مربوط به
caprine
مربوط به بز
related
مربوط
pertaining
مربوط به
condequent
مربوط
coordinate
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
pertinenet
مربوط
for
مربوط به
relevant
مربوط
lineal
مربوط به خط
vespertinal
مربوط به شب
proper
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
germane
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
irrelevant
نا مربوط
apposite
مربوط
affined
مربوط
haemic
مربوط بخون
budgetary
مربوط به بودجه
goidelic
مربوط بسلت
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
glyptic
مربوط به حکاکی
electrically
مربوط به الکتریسیته
retired
مربوط به بازنشستگی
contiguous
مربوط بهم
computational
مربوط به یک محاسبه
mammary
مربوط به پستانداران
hawaiian
مربوط به هاوایی
personal
مربوط به کسی
hydrographic
مربوط به اب نگاری
coherently
بطور مربوط
horsy
مربوط به اسب
occupational
مربوط به شغل
hominoid
مربوط به بشر
verb
مربوط به صدا
sartorial
مربوط به خیاطی
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
collegial
مربوط به دانشکده
verbs
مربوط به صدا
mammary
مربوط به پستان
womanish
مربوط به زن یا زنان
fistulous
مربوط به ناسور
faunae
مربوط به جانوران
expiratory
مربوط به زفیر
dictoral
مربوط به دکتری
divisional
مربوط به تقسیم
domiciliary
مربوط به خانه
parental
مربوط به والدین
communists
مربوط به کمونیسم
communist
مربوط به کمونیسم
operatic
مربوط به اپرا
vehicular
مربوط به خودرو
futuristic
مربوط به اینده
corresponsive
مربوط بیکدیگر
filiate
مربوط ساختن
Hellenic
مربوط به یونان
polar
مربوط به قطب
garlicky
مربوط به سیر
affiliating
مربوط ساختن
polar
مربوط به قط بها
affiliates
مربوط ساختن
glossal
مربوط به زبان
genethliac
مربوط به طالع
affiliated
مربوط ساختن
affiliate
مربوط ساختن
gallinaceous
مربوط بماکیان
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
climatic
مربوط به اب وهوا
existential
مربوط به هستی
surgical
مربوط به جراحی
aluminous
مربوط به الومینیوم
aguish
مربوط به تب و لرز
municipal
مربوط به شهرداری
agrologic
مربوط بخاکشناسی
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
military
مربوط به نظام
familial
مربوط به خانواده
amazonian
مربوط به امازونها
ameba
مربوط به امیب
anglian
مربوط به نژاد
anent
در مشارکت با مربوط به
analitical
مربوط به تجزیه
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
ammino
مربوط به امونیاک
ameboid
مربوط به امیب
amebic
مربوط به امیب
ameban
مربوط به امیب
commercial
مربوط به تجارت
bardic
مربوط به رامشگری
adulterous
مربوط به زنا
nautical
مربوط به کشتیرانی
nasal
مربوط به بینی
racing
مربوط بمسابقه
outbound
مربوط به خارج
dependent
مربوط محتاج
concerns
مربوط بودن به
fractional
مربوط به بخشها
fractional
مربوط به بخشهایی
fossil
مربوط بادوارگذشته
ovarian
مربوط به تخمدان
baronial
مربوط به بارون
achaian
مربوط به اخائیه
achaean
مربوط به اخائیه
textual
مربوط به متن یا نص
acetarious
مربوط به سالاد
American
مربوط بامریکا
Americans
مربوط بامریکا
circumstantial
مربوط به موقعیت
fossils
مربوط بادوارگذشته
concern
مربوط بودن به
aeronautical
مربوط به فضانوردی
c
مربوط به کامپیوتر
technologically
مربوط به فناوری
brumal
مربوط به زمستان
britannic
مربوط به بریتانیا
geriatric
مربوط به پیری
centenarian
مربوط به قرن
centenarians
مربوط به قرن
bear on
مربوط بودن
technological
مربوط به فناوری
speculative
مربوط به اندیشه
calligraphic
مربوط به خطاطی
churchly
مربوط به کلیسا
chromic
مربوط به کرومیوم
anal
مربوط به مقعد
chromatic
مربوط به رنگها
acrobatic
مربوط به بندبازی
cerebellar
مربوط به مخچه
capitular
مربوط بفصل
caloric
مربوط به کالری
feminine
مربوط به جنس زن
my
مربوط بمن
nuclear
مربوط به اتمی
aesthetically
مربوط به علم
arithmeticlal
مربوط به حساب
archival
مربوط به بایگانی
arbitrative
مربوط بحکمیت
arbitral
مربوط به حکمیت
ceremonial
مربوط به جشن
ceremonials
مربوط به جشن
matrimonial
مربوط به ازدواج
aesthetic
مربوط به علم
arteriovenous
مربوط به رگها
as to
عطف به مربوط به
basal
مربوط به ته یابنیان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com