English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
lamenter مرثیه خوان
threnodist مرثیه خوان
Search result with all words
threnodist روضه خوان مرثیه نویس
Other Matches
elegies مرثیه
elegy مرثیه
threnode مرثیه
threnod مرثیه
threnddy مرثیه
monody مرثیه
threnody مرثیه
jeremiad مرثیه
epicedium مرثیه
lamentations مرثیه خوانی
elegize مرثیه سرایی
elegist مرثیه نویس
elegiast مرثیه نویس
lamentation مرثیه خوانی
elegize شعر مرثیه گفتن
lip reader لب خوان
soloist تک خوان
recitalist تک خوان
soloists تک خوان
tabling خوان
tables خوان
tabled خوان
table خوان
an omnivorous reader <idiom> خر خوان
phrenologist جمجمه خوان
epistler رساله خوان
gospeller انجیل خوان
gleeman حماسه خوان
peayer دعا خوان
page reader صفحه خوان
optical reader نور خوان
optical character reader کاراکترنوری خوان
night raven مرغ شب خوان
mark sense reader نشان خوان
epistoler رساله خوان
film reader فیلم خوان
prayerful نماز خوان
prelector خطابه خوان
yodeler اواز خوان
psalmist مزمور خوان
scrimmager رجز خوان
songster اواز خوان
songster غزل خوان
songstress زن اواز خوان
sopranist زیر خوان
sopranist ششدانگ خوان
tape reader نوار خوان
weeper نوحه خوان
epigraphist کتیبه خوان
singers اواز خوان
card reader کارت خوان
ballad singer تصنیف خوان
crooners اواز خوان
crooner اواز خوان
singer اواز خوان
cantatrice زن اوازه خوان
badge reader نشانه خوان
braggarts رجز خوان
studious درس خوان
document reader سند خوان
mourners نوحه خوان
decoder رمز خوان
mourner نوحه خوان
character reader دخشه خوان
studious کتاب خوان
braggart رجز خوان
singin bird پرنده اواز خوان
triller اواز خوان باتحریر
buskers آواز خوان دورهگرد
busker آواز خوان دورهگرد
reference کتاب بس خوان بازگشت
references کتاب بس خوان بازگشت
lay clerk سرود خوان کلیسا
major domo نافر خوان سالار
major-domo نافر خوان سالار
major-domos نافر خوان سالار
artiste اوازه خوان یا رقاص
artistes اوازه خوان یا رقاص
paper tape reader نوار کاغذی خوان
cantor اواز خوان مذهبی
optical mark reader علامت خوان نوری
chanter سرود خوان کلیسا
optical page reader صفحه نوری خوان
beadsman فاتحه خوان مزدور
magnetic tape reader نوار مغناطیسی خوان
optical mark reader علامت نوری خوان
optical character reader دخشه خوان نوری
disk drive head نوک دیسک خوان
psalmodist زبور خوان مزمورسرا
optical mark reader نشان خوان نوری
The singer made some recordings ,. آوازه خوان چند صفحه پرکرد
chorister اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
choristers اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
omr را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
optical قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
like father like son پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
disk operating system کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
auto توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
wand دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
turnaround document متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com