English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
Other Matches
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
rating توان نامی توان قدرت
ratings توان نامی توان قدرت
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
trans- فزون
over graze فزون چر
overactive فزون کار
amplification فزون سازی
polyuria فزون ادراری
over irrigation فزون ابیاری
amplifier فزون ساز
overgrown فزون رسته
amplifiers فزون ساز
overreact فزون واکنش کردن
overreacting فزون واکنش کردن
overvaluing فزون ارج کردن
overreacted فزون واکنش کردن
overvalues فزون ارج کردن
overvalued فزون ارج کردن
overvalue فزون ارج کردن
overreacts فزون واکنش کردن
oversold فزون فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
oversells فزون فروشی کردن
overselling فزون فروشی کردن
class ab amplifier فزون ساز درجه ا ب
self consequence خود فزون شماری
hypersexuality فزون خواهی جنسی
sweep amplifier فزون ساز روبنده
class c amplifier فزون ساز درجه سی
class b amplifier فزون ساز درجه ب
electron multiplier فزون ساز الکترون
class a amplifier فزون ساز درجه ا
cascode amplifier فزون ساز کاسکودی
triode amplifier فزون ساز سه قطبی
cathode follower فزون ساز کاتدی
video amplifier فزون ساز ویدئو
voltage amplification فزون سازی ولت
amplifier tube لامپ فزون ساز
abundancy motive انگیزه فزون خواهی
public address amplifier فزون ساز بلندگوی اجتماعات
overly به طور مفرط فزون کارانه
voltage factor ضریب فزون سازی دو الکترد
radio frequency amplifier فزون ساز بسامد رادیویی
chrominance amplifier فزون ساز رنگ تابی
microphone pre amplifier پیش فزون ساز میکروفون
gas amplification factor ضریب فزون سازی گاز
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
flood discharge بده فزون ابی بده سیل
phased attack تک مرحله به مرحله
instar مرحله
phase مرحله
stroking مرحله
stages مرحله
step مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
grade مرحله
grades مرحله
stepping مرحله
stage مرحله
strokes مرحله
stroked مرحله
scenes مرحله
processes مرحله
process مرحله
rung مرحله
phases مرحله
phased مرحله
scene مرحله
stroke مرحله
stepping مرحله رتبه
milestone مرحله برجسته
power stroke مرحله قدرت
milestones مرحله برجسته
one step operation عمل تک مرحله
imprimis در مرحله نخست
in the egg در مرحله نخستین
stepping مرحله پایه
developmental stage مرحله پیشرفت
differential stage مرحله تفاضلی
primordium مرحله نخست
developmental stage مرحله تکوینی
phases مرحله عملیات
fission process مرحله انشقاق
propagation sequence مرحله انتشار
step مرحله پایه
step مرحله رتبه
fetch phase مرحله واکشی
exhaust stroke مرحله تخلیه
genital phase مرحله تناسلی
oral stage مرحله دهانی
in the first instance در مرحله اول
grade مرحله گراد
initiation sequence مرحله اغازی
processes مرحله جریان
job step مرحله برنامه
phallic stage مرحله التی
larval stage مرحله کرمی
latency مرحله پنهانی
assault phase مرحله هجوم
anal stage مرحله مقعدی
exhaust stroke مرحله اگزوز
output stage مرحله خروجی
drivers مرحله تحریک
phase مرحله عملیات
process مرحله جریان
stages درجه مرحله
modulator مرحله تحمیل گر
phased مرحله عملیات
grades مرحله گراد
induction stroke مرحله تنفس
point مرحله قله
point جهت مرحله
induction stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله تنفس
intake stroke مرحله مکش
buffer stage مرحله میانگیر
stage درجه مرحله
inextremis در اخرین مرحله
oedipal stage مرحله ادیپی
macro stage مرحله کلان
an anxious time مرحله پر اضطراب
periods نوبت مرحله
recovery phase مرحله شکوفائی
nth در مرحله چند
training cycle مرحله اموزش
recovery phase مرحله رونق
termination stage مرحله پایانی
termination phase مرحله پایانی
solidifying process مرحله انجماد
staping مرحله بندی
period نوبت مرحله
execute phase مرحله اجرا
driver مرحله تحریک
home stretch مرحله نهایی
speed level مرحله سرعت
speed stage مرحله سرعت
qualifying رسیدن به مرحله بعد
stages پرده گاه مرحله
ossification مرحله تشکیل استخوان
stadia میدان ورزش مرحله
noviciate مرحله تازه کاری
stadium میدان ورزش مرحله
processes جریان عمل مرحله
stadiums میدان ورزش مرحله
pettifog از مرحله پرت کردن
novitiate مرحله تازه کاری
process جریان عمل مرحله
incipient اولیه مرحله ابتدایی
tick سخت ترین مرحله
stage پرده گاه مرحله
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
ticks سخت ترین مرحله
ticked سخت ترین مرحله
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
fire for effect مرحله تیر موثر
cladding process مرحله روکش کاری
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
preverbal phase مرحله پیش کلامی
first audio stage مرحله صوتی نخست
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
milestone مرحله مهمی اززندگی
milestones مرحله مهمی اززندگی
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
phasing مرحله بندی کردن عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com