Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
off duty
مرخصی راحتی نگهبانی
Other Matches
sit back
<idiom>
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
furlough
مرخصی سرباز مرخصی دادن
sentinel
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinels
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
ease
راحتی
eases
راحتی
comfortableness
راحتی
convenience
راحتی
conveniences
راحتی
eased
راحتی
easing
راحتی
relief
راحتی
furlough
مرخصی
leaves of absence
مرخصی
leave of absence
مرخصی
surlough
مرخصی
vacations
مرخصی
vacation
مرخصی
permission
مرخصی
dismission
مرخصی
dismissal
مرخصی
leaving
مرخصی
leave
مرخصی
off time
مرخصی
dismissals
مرخصی
slack suit
لباس راحتی
shoepack
کفش راحتی
shoepac
کفش راحتی
pantofle
کفش راحتی
sandal
کفش راحتی
sandals
کفش راحتی
armchair
صندلی راحتی
morris chair
صندلی راحتی
comforters
راحتی بخش
armchairs
صندلی راحتی
comforter
راحتی بخش
slippers
کفش راحتی
slipper
کفش راحتی
arm chair
صندلی راحتی
plimsolls
کفش راحتی
fleshpots
راحتی جسمانی
plimsoll
کفش راحتی
easement
راحتی اسایش
davenport
نیمکت راحتی
annual leave
مرخصی سالانه
compassionate leave
مرخصی ارفاقی
be on leave
در مرخصی بودن
sick leave
مرخصی استعلاجی
leave with pay
مرخصی با حقوق
recess
مرخصی گرفتن
recesses
مرخصی گرفتن
liberties
مرخصی 84 ساعته
liberty
مرخصی 84 ساعته
he is on leave
او در مرخصی است
emergency leave
مرخصی اضطراری
furlough
مرخصی سرباز
furlough
حکم مرخصی
vacation
مرخصی گرفتن
He has a day off.
او مرخصی دارد.
to take a vacation
مرخصی گرفتن
vacationer
مرخصی رونده
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
vacationist
مرخصی رونده
liberty men
افراد مرخصی
vacations
مرخصی مهلت
leave
اذن مرخصی
leaving
اذن مرخصی
vacation
مرخصی مهلت
surlough
مرخصی دادن
to take leave
مرخصی گرفتن
vacations
مرخصی گرفتن
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
accommodations
منزل وسایل راحتی
juliet
کفش راحتی زنانه
warm one's blood/heart
<idiom>
احساس راحتی کردن
peacefulness
راحتی صلح جوئی
accommodation
منزل وسایل راحتی
unaccommodated
بدون وسایل راحتی
discomfort relief ratio
بهر راحتی- ناراحتی
sock
کفش راحتی بی پاشنه
to get one's ricket
ورقه مرخصی گرفتن
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
leave taking
کسب اجازه مرخصی
leave with pay
مرخصی با استفاده ازحقوق
He is on leave of absence .
مرخصی رفته است
to take ones farewell of
اجازه مرخصی گرفتن از
ashore
رفتن به مرخصی دریایی
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
huarache
کفش راحتی پاشنه کوتاه
whip up
<idiom>
به راحتی وسریع به انجام رساندن
ease of movement
سهولت حرکت راحتی مانور
security blanket
<idiom>
استفاده از چیزی برای راحتی
tricking
نگهبانی
protectorship
نگهبانی
out post
نگهبانی
watch
نگهبانی
tricked
نگهبانی
watched
نگهبانی
wardenship
نگهبانی
watching
نگهبانی
watches
نگهبانی
trick
نگهبانی
sabbatical year
مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
leave
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
release
برگ مرخصی ازاد کردن
released
برگ مرخصی ازاد کردن
leaving
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
furlough
مرخصی دادن به مرخص کردن
releases
برگ مرخصی ازاد کردن
guarding
نگهبانی دادن
set the watch
تنظیم نگهبانی
second dog watch
نگهبانی دوم
escorting
نگهبانی کردن
escorted
نگهبانی کردن
escort
نگهبانی کردن
escorts
نگهبانی کردن
radar quardship
نگهبانی رادار
relieve
تعویض نگهبانی
relieves
تعویض نگهبانی
relieving
تعویض نگهبانی
orderly officen
افسر نگهبانی
on sentry
مامور نگهبانی
watch
پاس نگهبانی
watch
نگهبانی دادن
middle watch
نگهبانی نیمه شب
stand guard
نگهبانی دادن
to nount guard
به نگهبانی رفتن
to stand sentinel
نگهبانی کردن
chaperones
نگهبانی کردن
chaperons
نگهبانی کردن
cavalier
سکوی نگهبانی
sentinel
نگهبانی کردن
sentinels
نگهبانی کردن
roster
صورت نگهبانی
rosters
صورت نگهبانی
sentries
قراول نگهبانی
sentry
قراول نگهبانی
guard
نگهبانی دادن
guards
نگهبانی دادن
sentry box
اتاقک نگهبانی
trick
نوبت نگهبانی
tricked
نوبت نگهبانی
tricking
نوبت نگهبانی
sentry boxes
اتاقک نگهبانی
watchtowers
برج نگهبانی
chaperone
نگهبانی کردن
first watch
نگهبانی شامگاه
first dog watch
نگهبانی اول
chaperon
نگهبانی کردن
watchtower
برج نگهبانی
duty roster
لوحه نگهبانی
off duty
خارج از نگهبانی
watching
نگهبانی دادن
watching
پاس نگهبانی
watched
پاس نگهبانی
watches
پاس نگهبانی
watched
نگهبانی دادن
watches
نگهبانی دادن
hammock chair
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
first dogwatch
نوبت نگهبانی عصر
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
watch bill
لوحه نگهبانی ناو
watch and ward
حق نگهبانی روزانه و شبانه
port watch
پست نگهبانی بندر
main guard
پست نگهبانی اصلی
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
french leave
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
ergonomics
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
watchdogs
نگهبانی دادن نگهبان بودن
look out
نگهبانی کردن موافب بودن
tricked
مدت زمان پست نگهبانی
trick
مدت زمان پست نگهبانی
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
tricking
مدت زمان پست نگهبانی
watchdog
نگهبانی دادن نگهبان بودن
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry box
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
busman's holiday
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
leave year
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
reduces
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduce
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
point duty
نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
call book
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
scout
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouted
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
plug
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugs
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
partition
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions
تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com