Dictiornary-Farsi | مردد مشکوک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 96 (6 milliseconds)

English	Persian
vacillatory	مردد مشکوک


Other Matches

irresolute	دو دل مردد
undecided	مردد
doubtful	مردد
suspense	مردد
hesitant	مردد
acatalectic	مردد
half hearted	مردد
shilly shally	مردد
hesitater	مردد
unready	مردد
wavery	مردد
hesitate	مردد بودن
hesitated	مردد بودن
hesitates	مردد بودن
hesitating	مردد بودن
linger	مردد بودن
lingered	مردد بودن
lingering	مردد بودن
lingers	مردد بودن
suspense	مردد اندروایی
swither	مردد بودن
uncertain	مردد متغیر
uncertainly	مردد متغیر
doubtfully	بطور مردد
hanker	مردد ودودل بودن
hankers	مردد ودودل بودن
hankered	مردد ودودل بودن
oscillates	ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
oscillate	ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
vacillate	مردد بودن نوسان کردن
vacillated	مردد بودن نوسان کردن
oscillated	ازاین سو به ان سو افتادن مردد بودن
vacillating	مردد بودن نوسان کردن
vacillates	مردد بودن نوسان کردن
scotches	مانع غلتیدن شدن مردد بودن
scotching	مانع غلتیدن شدن مردد بودن
scotch	مانع غلتیدن شدن مردد بودن
scotched	مانع غلتیدن شدن مردد بودن
skeptic	مشکوک
unsuspected	نا مشکوک
in dispute	مشکوک
dubitable	مشکوک
precarious <adj.>	مشکوک
doubtful	مشکوک
touch and go	مشکوک
questionable	مشکوک
obscure	مشکوک
impeachable	مشکوک
uncertainly	مشکوک
suspicious	مشکوک
uncertain	مشکوک
open to question <adj.>	مشکوک
fishy	مشکوک
obscured	مشکوک
obscuring	مشکوک
obscurest	مشکوک
esoteric	مشکوک
obscures	مشکوک
obscurer	مشکوک
left-handed	دورو مشکوک
obscured	مشکوک ساختن
ambiguities	سخن مشکوک
suspected	مشکوک مظنون
toss up	مسئله مشکوک
to admit of d	مشکوک بودن
obscuring	مشکوک ساختن
dubious	مورد شک مشکوک
obscures	مشکوک ساختن
obscurer	مشکوک ساختن
obscure	مشکوک ساختن
dubiously	بطور مشکوک
obscurest	مشکوک ساختن
doutful category	کشتی مشکوک
dubitable	مورد شک مشکوک
ambiguity	سخن مشکوک
problematically	بطور مشکوک
suspecta	مشکوک شدن
toss-up	مسئله مشکوک
questionable results	نتایج مشکوک
it is of doubtful proveance	مبدا ان مشکوک است
shady	سایه افکن مشکوک
questionable	سوال برانگیز مشکوک
suspect battery	اتشبار مشکوک دشمن
bad dept	طلب مشکوک الوصول
to become suspected	مشکوک [مظنون] شدن
doubtful account	طلب مشکوک الوصول
inquests	بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
doubtful	ترکش مشکوک مورد تردید
apocryphal	دارای اعتبار مشکوک ساختگی
brassage	هزینه مشکوک نمودن شمش
inquest	بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
The suspected offender [perpetrator] is a previously respectable father.	پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .
precarious	عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
pseudepigrapha	نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
purple	در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است