Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
large spread	مروحه خیلی باز است
Other Matches
sheaf	مروحه
linear sheaf	مروحه در خط
open sheaf	مروحه باز
linear sheaf	مروحه خطی
special sheaf	مروحه مخصوص
converged sheaf	مروحه جمع
parallel sheaf	مروحه موازی
opened	مروحه را باز کنید
opens	مروحه را باز کنید
open	مروحه را باز کنید
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling	خیلی تند خیلی خوب
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
emergency	خیلی خیلی فوری
emergencies	خیلی خیلی فوری
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
very	خیلی
dumpiness	خیلی
not a few	خیلی ها
abysmal <adj.>	خیلی بد
routh	خیلی
in large quantities	خیلی خیلی
far and away	خیلی
very little	خیلی کم
for long	خیلی
many	خیلی
to a large extent	خیلی
ten	خیلی
villainous	خیلی بد
copious	خیلی
highly	خیلی
dammit	خیلی
damn	خیلی
superrabundant	خیلی زیاد
pixilated	خیلی حساس
swith	خیلی عظیم
precisian	خیلی دقیق
subminiature	خیلی کوچک
primely	خیلی خوب
senseful	خیلی حساس
sappy	خیلی احساساتی
rotundily	چاقی خیلی
far off	خیلی دور
span new	خیلی تازه
ritzy	خیلی شیک
skinless	خیلی حساس
raff	خیلی زیاد
pianissmo	خیلی نرم
iam in bad	خیلی محتاجم
hand in glove	خیلی نزدیک
hand and glove	خیلی نزدیک
hand and glove	خیلی صمیمی
giantess	زن خیلی قدبلند
far and away	خیلی دور
dead slow	خیلی اهسته
corking	خیلی زیبا
by leaps and bounds	خیلی تند
benedicite	خیلی خوب
before you can say knife	خیلی زود
immensurable	خیلی قدیم
in no time	خیلی زود
level best	خیلی عالی
overstrung	خیلی حساس
it is very easily done	خیلی به اسانی
oftentimes	خیلی اوقات
of vital importance	خیلی ضروری
much worse	خیلی بدتر
much was said	خیلی حرفهازده شد
many persons	خیلی اشخاص
many people	خیلی اشخاص
many people	خیلی از مردم
lower most	خیلی پست تر
lily white	خیلی سفید
level best	خیلی خوب
at most	خیلی باشد
thank you very much	خیلی متشکرم
really wicked	خیلی محشر
great <adj.>	خیلی خوب
awesome <adj.>	خیلی خوب
cool <adj.>	خیلی خوب
sick [British E] <adj.>	خیلی خوب
wicked <adj.>	خیلی خوب
really sick	خیلی محشر
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
regularly [often] <adv.>	خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.>	خیلی از اوقات
oft [archaic, literary] <adv.>	خیلی از اوقات
often <adv.>	خیلی از اوقات
many times <adv.>	خیلی از اوقات
frequently <adv.>	خیلی از اوقات
a lot of times <adv.>	خیلی از اوقات
I spoke my mind.	من خیلی رک گفتم.
Many thanks!	خیلی ممنون!
once in the blue moon	خیلی بندرت
get up the nerve <idiom>	خیلی شلوغ
flying high <idiom>	خیلی شادوشنگول
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
He is a loose card .	خیلی ول است
I had an awful time .	به من خیلی بد گذشت
not so hot <idiom>	نه خیلی خوب
She is very pretentious.	خیلی ادعادارد
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
number one	خیلی خوب
bone dry	خیلی خشک
very light	خیلی سبک
ultraconservative	خیلی محتاط
toploftiness	خیلی متکبر
hit bottom <idiom>	خیلی پست
(as) old as the hills <idiom>	خیلی قدیمی
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
To take with a pinch of salt.	خیلی جدی نگرفتن
too tough	خیلی سفت
Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
mad as a hornet <idiom>	خیلی عصبانی
in seventh heaven <idiom>	خیلی خوشحال
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
tickled pink <idiom>	خیلی شادوخوشحال
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
as stiff as a poker	خیلی خشک
immediate	خیلی فوری
extra	بسیار خیلی
exceeding	خیلی زیاد
decrepit	خیلی پیر
infinitely	خیلی زیاد
oodles	خیلی زیاد
often	خیلی اوقات
highs	خیلی بزرگ
highest	خیلی بزرگ
high	خیلی بزرگ
parlous	خیلی مهیب
niftier	خیلی خوب
whopping	خیلی بزرگ
extra-	بسیار خیلی
extras	بسیار خیلی
whacking	خیلی بزرگ
superabundant	خیلی زیاد
whackings	خیلی بزرگ
Neanderthal	خیلی کهنه
precipitated	خیلی سریع
open-and-shut	خیلی سهل
faraway	خیلی دور
extreme	خیلی زیاد
hand in glove	خیلی صمیمی
pluperfect	خیلی عالی
open and shut	خیلی سهل
fortissimo	خیلی بلند
frequently	خیلی اوقات
quaint	خیلی فریف
goody-goody	خیلی خوب
goody-goodies	خیلی خوب
goody goody	خیلی خوب
raucous	خیلی نامرتب
jolly	بذله گو خیلی
precipitating	خیلی سریع
seldom	خیلی کم ندرتا
precipitates	خیلی سریع
nifty	خیلی خوب
far	زیاد خیلی
stentorian	خیلی بلند
as good as	خیلی خوب
confidential	خیلی محرمانه
very good	خیلی خوب
glorious	خیلی خوب
lots	خیلی زیاد
pitch black	خیلی سیاه
niftiest	خیلی خوب
pitch-black	خیلی سیاه
precipitate	خیلی سریع
precise	خیلی دقیق
piping hot	خیلی داغ
wells	خیلی خوب
well	خیلی خوب
eyes pop out <idiom>	خیلی متعجب شدن
She is very passionate. She is over –sexed.	خیلی شهوتی است
from way back <idiom>	مدت خیلی درازی
foam at the mouth <idiom>	خیلی عصبانی شدن
fall for <idiom>	خیلی عاشق بودن
I see very little of her .	خیلی کم اورامی بینم
bottlenecks	راه خیلی باریک
We had a very enjoyable time .	به ما خیلی خوش گذشت
bottleneck	راه خیلی باریک
fit to be tied <idiom>	خیلی عصبانی وناامید
an arm and a leg <idiom>	پول خیلی زیاد
I am in a great hurry . I am pressed for time .	خیلی عجله دارم
do the trick <idiom>	خیلی خوب کارکردن
He is no fool . He is quite knowledgeable.	خیلی سرش می شود
We had a very rough time.	نه ما خیلی سخت گذشت
He is as bold as brass. He has a never .	خیلی پررو است
oversimplify	خیلی سهل گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com