Dictiornary-Farsi | مرکز خمیدگی ستیغ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
arch center for crest	مرکز خمیدگی ستیغ


Other Matches

arch center for crest	مرکز قوس ستیغ
centre of crest circle	مرکز انحنای ستیغ
centre of crest circle	مرکز خمیدگی
crest elevation	فرازای ستیغ تراز ستیغ
downstream radius of crest	شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
batters	خمیدگی خمیدگی پیداکردن باخمیرپوشاندن
batter	خمیدگی خمیدگی پیداکردن باخمیرپوشاندن
crest	ستیغ
cresting	ستیغ
crests	ستیغ
creset	ستیغ
medical assemblage	مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
summits	ستیغ اوج
central angle at crest	فرجه ستیغ
crowns	ستیغ سره
included angle of crest	فرجه ستیغ
arch center for crest	مرکزانحنای ستیغ
summit	ستیغ اوج
crown	ستیغ سره
centrifugal	با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
ridge	مرز تیغ یا ستیغ
ridges	مرز تیغ یا ستیغ
crown	ستیغ نیمرخ مهره طاق
crowns	ستیغ نیمرخ مهره طاق
provision center	مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark	علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center	مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
flexure	خمیدگی
riffle	خمیدگی
riffled	خمیدگی
flexion	خمیدگی
flection	خمیدگی
incurve	خمیدگی
camber	خمیدگی
trepan	خمیدگی
torility	خمیدگی
bent	خمیدگی خم
loop	خمیدگی
looped	خمیدگی
sagged	خمیدگی
sags	خمیدگی
sag	خمیدگی
loops	خمیدگی
cambers	خمیدگی
riffling	خمیدگی
deflections	خمیدگی
deflection	خمیدگی
bending	خمیدگی
pulling	خمیدگی
curvature	خمیدگی
recumbency	خمیدگی
nutation	خمیدگی
aclinic	بی خمیدگی
riffles	خمیدگی
resupination	خمیدگی
introflexion	خمیدگی
inturn	خمیدگی
stoop	خمیدگی
stooped	خمیدگی
stooping	خمیدگی
stoops	خمیدگی
beam deflection	خمیدگی
army operations center	مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central	مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
bend	زانویه خمیدگی
radius of curvature	شعاع خمیدگی
tucks	خمیدگی بدن
tuck	خمیدگی بدن
inflexion	خم سازی خمیدگی
tucking	خمیدگی بدن
electron diffraction	خمیدگی الکترون
pliability	قابلیت خمیدگی
flexture action	اثر خمیدگی
offsetting	چین خمیدگی
rakes	خمیدگی شیب
offset	چین خمیدگی
raking	خمیدگی شیب
rake	خمیدگی شیب
curvature of space	خمیدگی فضا
curvature of space-time	خمیدگی فضازمان
inflections	خم سازی خمیدگی
inflexions	خم سازی خمیدگی
inflection	خم سازی خمیدگی
lordosis	خمیدگی ستون فقرات
cambers	قوزیا خمیدگی اندک
curvature	خمیدگی [ریاضی] [فیزیک]
crankle	خمیدگی پیچ وخم
camber	قوزیا خمیدگی اندک
inclining	خمیدگی بجلو و پایین
deflection of cantilever beam	خمیدگی در تیراهن ازاد
point of contraflexion	نقطه تغییر خمیدگی
bend	شرایط خمیدگی زانویی
incurvation	خمیدگی سوی درون
outcurve	انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
occupational disease	امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
buckled	زانو شدن خمیدگی زانو
buckles	زانو شدن خمیدگی زانو
buckle	زانو شدن خمیدگی زانو
isocentre	هم مرکز
intermediate exchange	مرکز
center line	خط مرکز
meddles	مرکز
heart	مرکز
concentric	هم مرکز
omphalos	مرکز
acentric	بی مرکز
station	مرکز
stationed	مرکز
stations	مرکز
middles	مرکز
middle	مرکز
center	مرکز
meddled	مرکز
meddle	مرکز
hearts	مرکز
centred	مرکز
centers	مرکز
centered	مرکز
centre forward	مرکز
centre	مرکز
induction station	مرکز پذیرش
feeding center	مرکز تغذیه
central office	مرکز تلفن
central tendency	تمایل به مرکز
concentric cable	کابل هم مرکز
computing center	مرکز محاسبات
battery center	مرکز اتشبار
mass concrete	مرکز جرم
head quarters	مرکز فرماندهی
concentrically	باداشتن یک مرکز
centripetal	مرکز گرا
centripetal	مایل به مرکز
message center	مرکز پیام
documentation center	مرکز اسناد
contrifuge	گریز از مرکز
acentric	خارج از مرکز
data center	مرکز داده
centrifugal	مرکز گریز
centrifugal	گریز از مرکز
height of centers	ارتفاع مرکز
operation center	مرکز عملیات
fluid centre	مرکز سیال
abaxile	خارج از مرکز
bull's-eyes	مرکز هدف
bull's eye	مرکز هدف
data center	مرکز داده ها
active center	مرکز فعال
off center	خارج از مرکز
diffracting center	مرکز پراشنده
centre of pressure	مرکز فشار
cost center	مرکز هزینه زا
mid channel	مرکز کانال
county seat	مرکز بخشداری
centrifugal	گریزنده از مرکز
nerve center	مرکز عصبی
center of mass	مرکز جرم
cryptocenter	مرکز رمز
centrifugal	فرار از مرکز
aerodynamic center	مرکز ایرودینامیکی
chiral center	مرکز کایرال
center of lift	مرکز برا
centroid	شبه مرکز
inversion center	مرکز وارونگی
center of gravity	مرکز ثقل
center of distribution	مرکز پخش
center of dispersion	مرکز پراکندگی
centroid	مرکز ثقل
center of mass	مرکز هدف
intermediate office	مرکز میانی
epicenter	مرکز زلزله
center of resistance	مرکز مقاومت
center of pressure	مرکز فشار
civic centre	مرکز شهر
center of symmerty	مرکز تقارن
symmerty center	مرکز تقارن
coaxial cable	کابل هم مرکز
central city	مرکز شهر
coaxial cable	سیم هم مرکز
center punch	مرکز سوراخ
center mark	مرکز سوراخ
center punch	مرکز منگنه
caoxial cable	سیم هم مرکز
burst center	مرکز گلوله
burst center	مرکز ترکش
brain center	مرکز مغزی
manual exchange	مرکز دستی
body centered cubic	مکعب مرکز پر
mart	مرکز بازرگانی
central control panel	مرکز کنترل
main office	مرکز اصلی
computer center	مرکز کامپیوتر
communication center	مرکز مخابرات
center gage	مرکز سنج
kuk kiwo	مرکز تکواندو
local center	مرکز محلی
center drill	مته مرکز
center sleeve	مرکز مجوف
center web	مرکز چرخ