English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
Other Matches
moto scramble مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
off road racing مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bevel شیبدار
gradients شیبدار
gradient شیبدار
slanting شیبدار
inclined شیبدار
slope kerb جدول شیبدار
conservation-minded سطح شیبدار
raker تیر شیبدار
pitched roof بام شیبدار
high-pitched بسیار شیبدار
chute سطح شیبدار
chutes سطح شیبدار
inclined fall ابشار شیبدار
inclined plane سطح شیبدار
sloping gauge اشل شیبدار
sloping recorder خودنگار شیبدار
tapering charge پر کردن شیبدار
slope weir شادروان با رویه شیبدار
inclined face of dam نمای شیبدار بند
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
bumpier ناهموار
scaly ناهموار
jagged ناهموار
knolly ناهموار
unfairly ناهموار
rugged ناهموار
bumpy ناهموار
bumpiest ناهموار
hackly ناهموار
rude ناهموار
ruder ناهموار
rudest ناهموار
cragged ناهموار
craggy ناهموار
hummocky ناهموار
iron bound ناهموار
unfair ناهموار
uneven ناهموار
scabrous ناهموار
ragged left چپ ناهموار
out of flat ناهموار
uneven road جاده ناهموار
ruff ناهموار کردن
rough درشت ناهموار
ragged right راست ناهموار
roughest زمخت ناهموار
raggelly بطور ناهموار
rough country سرزمین ناهموار
ruffe ناهموار کردن
ruffs ناهموار کردن
rougher ناهموار کننده
roughest درشت ناهموار
broken ground زمین ناهموار
raggedly بطور ناهموار
ragged ناهموار ژنده
rough زمخت ناهموار
drafts کپی ناهموار یا رسم
drafted کپی ناهموار یا رسم
draft کپی ناهموار یا رسم
rippled دارای سطح ناهموار
ripples دارای سطح ناهموار
ripple دارای سطح ناهموار
rippling دارای سطح ناهموار
ruggedly بطور ناهموار یا ملایم
warting ناهموار شدن سطح فلز
section out شکستن موج بطور ناهموار
jag چاک زدن ناهموار بریدن
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
over rough and smooth در زمین ناهموار وهموار در پستی وبلندی
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
draft کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafted کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
bicycles دوچرخه
carted دوچرخه
cart دوچرخه
carts دوچرخه
carting دوچرخه
bike دوچرخه
bikes دوچرخه
bicycle دوچرخه
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
cartwright's shop دوچرخه سازی
hansoms درشکه دوچرخه
cycle track راه دوچرخه رو
hansom درشکه دوچرخه
bicycle pump تلمبه دوچرخه
cabriolet درشکه دوچرخه
buglet بوق دوچرخه
cyclists دوچرخه سوار
velocipede دوچرخه پایی
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
biker دوچرخه سوار
bicyclist دوچرخه سوار
bicycle دوچرخه پایی
cyclist دوچرخه سوار
bicycles دوچرخه پایی
push bike دوچرخه پایی
motor-assisted pedal cycle [British English] دوچرخه موتوردار
cycling دوچرخه سواری
folding bicycle دوچرخه تاشو
tandem دوچرخه دونفری
push bikes دوچرخه پایی
handle bar دسته دوچرخه
tandems دوچرخه دونفری
caisson ارابه دوچرخه
bicycle path راه دوچرخه رو
bicycle kick پای دوچرخه
fracto cumulus ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle دوچرخه سواری کردن
to walk a bicycle دوچرخه را با دست بردن
gearwheel چرخ رکاب دوچرخه
bike مخفف bicycle دوچرخه
bikes مخفف bicycle دوچرخه
full-suspension bike دوچرخه کاملا معلق
velodrome پیست دوچرخه سواری
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
shay درشکه دوچرخه دونفره
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
bicycles دوچرخه سواری کردن
wheelsman دوچرخه سوار شراعبان
wheelman دوچرخه سوار شراعبان
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
to hop on your bicycle روی دوچرخه خود جهیدن
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
peloton گروه دوچرخه سواران جادهای
motor paced حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
She wobbled on her bike. او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
It was wrong of you to take the bicycle . کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
I bought the bicycle on impulse . یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
trailer یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
He fell off his bike and bruised his knee. او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
burn off خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dog cart یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
suck wheels رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
ruffle ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffling ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffles ناصاف کردن ناهموار کردن
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
kyorougei مسابقه
competition مسابقه
race مسابقه
contest مسابقه
races مسابقه
setters یک مسابقه
setter یک مسابقه
events مسابقه
chases مسابقه
chased مسابقه
chase مسابقه
meet مسابقه
contests مسابقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com