English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
English Persian
trial trip مسافرت ازمایشی یا امتحانی
Other Matches
the incidents of a journey رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
treks کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trips مسافرت مسافرت کردن
tripped مسافرت مسافرت کردن
trip مسافرت مسافرت کردن
sit for an examination در امتحانی شرکت کردن
tentative امتحانی عمل تجربی
To get a pass. امتحانی را گذراندن ( قبول شدن )
to cram فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
to swot [British E] for an exam فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
to sit for an examination در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
to mug up [British E] for an exam فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
previous examination نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
little go نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
experimental ازمایشی
thrust تک ازمایشی
thrusting تک ازمایشی
thrusts تک ازمایشی
tentative ازمایشی
trial run استفاده ازمایشی
measuring well چاه ازمایشی
pilot model نمونه ازمایشی
pilot model مدل ازمایشی
prep مسابقه ازمایشی
trial runs استفاده ازمایشی
probationary period دوره ازمایشی
probatory ازمایشی اکتشافی
proof load بار ازمایشی
sampling offer عرضه ازمایشی
trial offer عرضه ازمایشی
tentative plan طرح ازمایشی
test data دادههای ازمایشی
dead load بار ازمایشی
experimental variable متغیر ازمایشی
experimental psychology روانشناسی ازمایشی
dry run اجرای ازمایشی
empiric ازمایشی تجربی
experimental control کنترل ازمایشی
experimental data دادههای ازمایشی
experimental error خطای ازمایشی
check problem مسئله ازمایشی
bore hole چاه ازمایشی
experimental extinction خاموشی ازمایشی
experimental group گروه ازمایشی
experimental probability احتمال ازمایشی
tentatively بطور ازمایشی
studying طرح ازمایشی
study طرح ازمایشی
studies طرح ازمایشی
probative ازمایشی اکتشافی
on probation در دوره ازمایشی
tentative به طور ازمایشی
trial elevation درجه ازمایشی
trial function تابع ازمایشی
trial hole چاه ازمایشی
trial order سفارش ازمایشی
trial shot گلوله ازمایشی
trial shot تیر ازمایشی
tentative ازمایشی موقت
probation دوره ازمایشی
experimental method روش ازمایشی
piloted راندن ازمایشی
verification fire تیراندازی ازمایشی
prototypes نمونه ازمایشی
prototype نمونه ازمایشی
pilot راندن ازمایشی
Test matches مسابقه ازمایشی
test pattern طرح ازمایشی
test piece نمونه ازمایشی
test pit گودال ازمایشی
test point سوزن ازمایشی
test run اجرای ازمایشی
test run رانش ازمایشی
pilots راندن ازمایشی
trial balance تراز ازمایشی
trial balance ترازنامه ازمایشی
trail run رانش ازمایشی
Test match مسابقه ازمایشی
test specimen نمونه ازمایشی
journey مسافرت
tour مسافرت
touring مسافرت
toured مسافرت
locomotion مسافرت
journeys مسافرت
travels مسافرت
tours مسافرت
travel مسافرت
journeying مسافرت
journeyed مسافرت
traveled مسافرت
experimental neurosis روان رنجوری ازمایشی
quasi experimental designs طرحهای شبه ازمایشی
wind sprint مسابقه ازمایشی دو سرعت
prolusion مقاله ازمایشی تمهید
testable امتحان پذیر ازمایشی
sketch پیش نویس ازمایشی
sketches پیش نویس ازمایشی
search sweeping مین روبی ازمایشی
trials ازمایش کردن ازمایشی
trial ازمایش کردن ازمایشی
check sweeping مین روبی ازمایشی
sketched پیش نویس ازمایشی
trip ticket بلیط مسافرت
peregrinations مسافرت دور
peregrination مسافرت دور
royal progress مسافرت شاهانه
jaunts مسافرت کوچک
jaunt مسافرت کوچک
passport اجازه مسافرت
dromomania جنون مسافرت
visits مسافرت معاینه
passports اجازه مسافرت
walkabout مسافرت پیاده
visit مسافرت معاینه
walkabouts مسافرت پیاده
visited مسافرت معاینه
river trip مسافرت رودخانه ای
hitchhike مسافرت مفتی
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
tamp دوباره پرکردن حفرههای ازمایشی
shakedown دوره ازمایشی عملیات ناو
package holiday مسافرت بسته بندی
package tour مسافرت بسته بندی
train journey from ... over ... to ... مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
campaign مسافرت درداخل کشور
travelogs سخنرانی درباره مسافرت
campaigned مسافرت درداخل کشور
campaigning مسافرت درداخل کشور
campaigns مسافرت درداخل کشور
all-expense tour مسافرت بسته بندی
yachting مسافرت با قایق تفریحی
travelogue سخنرانی درباره مسافرت
travelogues سخنرانی درباره مسافرت
To travel night and day . شب وروز مسافرت کردن
churchills v to moscow مسافرت چرچیل به مسکو
trip ticket برگه اجازه مسافرت
holiday by the seaside [British] مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British] مسافرت کنار دریا
Get ready for the journey(trip) برای مسافرت حاضر شو
port مامن مبدا مسافرت
sailings مسافرت با قایق بادی
sail مسافرت با قایق بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
camel مسافرت کردن باشتر
camels مسافرت کردن باشتر
traversabel سخنرانی درباره مسافرت
roadability راهواری قابل مسافرت در جاده
foy سوری که بخاطر مسافرت میدهند
riding گردش و مسافرت لنگر گاه
waybill خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
downrange دورتر از محل پرتاب ودرمسیر ازمایشی خود
commuting مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
astronautics مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
roadworthy اماده مسافرت قابل سفر کردن
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
stow away مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
commute مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile طول راه مسافرت به حسب میل
mal de mer سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
I travel tomorrow [afternoon] . من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
commutes مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
itinerate سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
commuted مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
waggles چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
damp land pit curing نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
waggled چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggling چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
waggle چوب گلف را بطور ازمایشی جلو و عقب بردن
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
flying بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
test driver برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
traveling fellowship بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
barnstorming مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
dry run رانش ازمایشی رانش تمرینی
travels سفر کردن مسافرت کردن
travel سفر کردن مسافرت کردن
traveled سفر کردن مسافرت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com