English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
English Persian
hare مسافر بی بلیط
hares مسافر بی بلیط
Other Matches
travellers مسافر
roomer مسافر
pilgrim مسافر
peregrinator مسافر
on the road مسافر
passenger مسافر
passengers مسافر
farer مسافر
trippers مسافر
tripper مسافر
travelers مسافر
traveller مسافر
traveler مسافر
lodgers مسافر
pilgrims مسافر
lodger مسافر
viator مسافر
elder hard سر بلیط
ticket بلیط
passed بلیط
passes بلیط
pass بلیط
tickets بلیط
faring کرایه مسافر
fares کرایه مسافر
shipper مسافر کشتی
stowaway مسافر قاچاق
stowaways مسافر مخفی
stowaways مسافر قاچاق
trekker مسافر باگاری
stow away مسافر قاچاق
passage money کرایه مسافر
ganger مسافر پیاده
foot passenger مسافر پیاده
stowaway مسافر مخفی
fared کرایه مسافر
wayfarer مسافر پیاده
wayfarers مسافر پیاده
fare کرایه مسافر
spaceman مسافر فضایی
spacemen مسافر فضایی
westbound مسافر مغرب
pick up سوار کردن مسافر
birds of passage مرغان مهاجریا مسافر
peregrine ازخارجه امده مسافر
take on مسافر سوار کردن
baggage بار و بنهء مسافر
trip ticket بلیط مسافرت
rain check بلیط باران
meal tickets بلیط غذا
meal ticket بلیط غذا
commutation ticket بلیط با تخفیف
token بلیط ورود
tokens بلیط ورود
stub ته بلیط کوتوله
stubbed ته بلیط کوتوله
stubs ته بلیط کوتوله
stubbing ته بلیط کوتوله
deadhead بی بلیط سفرکردن
ticket بلیط منتشرکردن
complimentary بلیط افتخاری
tickets بلیط منتشرکردن
season ticket بلیط فصلی
season tickets بلیط فصلی
return ticket بلیط دوسره
return tickets بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. بلیط دوسره
booking clerk بلیط فروش
mess gear جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess kit جعبه فروف سرباز یا مسافر
waybill خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
pick up <idiom> سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
to queue [line] up for tickets برای بلیط در صف ایستادن
day return بلیط رفتو برگشت
rain check بلیط مجانی یا مجدد
ticket بلیط دار کردن
tickets بلیط دار کردن
return ticket بلیط رفت و برگشت
box office باجه بلیط فروشی
box offices باجه بلیط فروشی
show your ticket to him بلیط خودراباونشان دهید
cards کارت ویزیت بلیط
card کارت ویزیت بلیط
limited train قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
voyagers مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
voyager مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
bookable بلیط هواپیما-صندلیتئاتر رزروشده
administrative landing پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
grilles شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
grille شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
this ticket admits one با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
There are a few tickets left for tonight . چند بلیط برای امشب مانده
box office گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box offices گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
show him your ticket بلیط خودرا باو نشان دهید
carpetbaggers تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
boat trains ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
carpetbagger تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
The passenger was admitted into the USA. به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
boat train ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
travel agents بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
sell-out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
fare dodger کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
gatecrashers کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
gatecrasher کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
third class درجه سوم بلیط درجه 3
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com