Dictiornary-Farsi | مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)

English	Persian
sole tenant	مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد


Other Matches

monopoly	امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopolies	امتیاز انحصاری کالای انحصاری
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.	معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb>	کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
use and occupation	عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
partner	شریک کردن شریک
partnered	شریک کردن شریک
partnering	شریک کردن شریک
yokefellow	شریک شریک زندگی
partners	شریک کردن شریک
he is second to none	دومی ندارد بالادست ندارد
ostensible	شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
share cropper	مستاجر
lodgers	مستاجر
tenant right	حق مستاجر
lessee	مستاجر
lease holder	مستاجر
landholder	مستاجر
lodger	مستاجر
occupant	مستاجر
sublessee	مستاجر جز
tenants	مستاجر
tenant	مستاجر
occupants	مستاجر
roomer	مستاجر
socager	مستاجر
he was a partner with me	با من شریک یا انباز بود شریک من بود
tax farmer	مستاجر مالیات
subtenant	مستاجر جزء
lodger	مستاجر جزء
occupier	مستقر مستاجر
occupiers	مستقر مستاجر
unoccupied	بدون مستاجر
tenantless	بدون مستاجر
proprietor and tenant	موجر و مستاجر
undre ten	مستاجر جزء
crofter	مستاجر یا مالکیکمزرعه
lodgers	مستاجر جزء
tenant from year to year	مستاجر یک ساله
paravial	بیرون کردن مستاجر
landlord and tenant act	قانون موجر و مستاجر
subenant	مستاجر دست دوم
undertenant	مستاجر دست دوم
villenage	متصرف مستاجر اصلی
vacant possession	ملک بدون مستاجر
subtenant	مستاجر دست دوم
tenant by sufferance	مستاجر به تقدیر موجر
sublease	به مستاجر دیگری اجاره دادن
patent	انحصاری
monopolistic	انحصاری
exclusive	انحصاری
patented	انحصاری
patents	انحصاری
merest	انحصاری
mere	انحصاری
sole	انحصاری
patenting	انحصاری
sole right	حق انحصاری
soles	انحصاری
bote	حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
market trust	بازار انحصاری
sole	تنها انحصاری
monopoly restriction	محدودیت انحصاری
monopoly price	قیمت انحصاری
preemptive	قبضهای انحصاری
monopolistic competition	رقابت انحصاری
monopolist	سیاست انحصاری
monopoly bank	بانک انحصاری
monopoly management	مدیریت انحصاری
monopoly output	تولید انحصاری
monopoly position	موقعیت انحصاری
monopoly power	قدرت انحصاری
soles	تنها انحصاری
patents	دارای حق انحصاری
restricted	مقیدالتداول انحصاری
patented	دارای حق انحصاری
patent	دارای حق انحصاری
patenting	دارای حق انحصاری
exclusive or	یای انحصاری
sole agent	نماینده انحصاری
monopolised	امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises	امتیاز انحصاری گرفتن
fixed stock	مالک انحصاری سهام
monopolising	امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize	امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized	امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing	امتیاز انحصاری گرفتن
exclusive or gate	دریچه یای انحصاری
exclusive or element	عنصر یای انحصاری
monopolizes	امتیاز انحصاری گرفتن
exclusive or cate	دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone	منطقه اقتصادی انحصاری
exjunction gate	دریچه یای انحصاری
sole arbitrator	حکم یا داور انحصاری
patenting	انحصاری به ثبت رساندن
sole distributor contract	قرارداد توزیع انحصاری
patented	انحصاری به ثبت رساندن
patent	انحصاری به ثبت رساندن
patent right	حق انحصاری ثبت شده
sole selling right	حقوق فروش انحصاری
patents	انحصاری به ثبت رساندن
oligapoly	فروش نیمه انحصاری
oligopsony	خرید نیمه انحصاری
theory of monoplistic competition	نظریه رقابت انحصاری
exclusive nor gate	دریچه نقیض یای انحصاری
monopolization	گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
patent law	قانون ثبت انحصاری اختراعات
patents	حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents	امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting	حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting	امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented	حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented	امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent	حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent	امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
wastes	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
severalty	مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery	حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
consorted	شریک
participants	شریک
associating	شریک
participant	شریک
partners	شریک
sharer	شریک
compatriot	شریک
associates	شریک
consort	شریک
consorting	شریک
consorts	شریک
associate	شریک
associated	شریک
pardner	شریک
partaker	شریک
participator	شریک
joint	شریک
accessory	شریک
partnering	شریک
company	شریک
compatriots	شریک
partnered	شریک
counterparts	شریک
privy	شریک
partner	شریک
accessorial	شریک
backers	شریک
backer	شریک
coagent	شریک
companies	شریک
counterpart	شریک
complier	شریک
copratner	شریک
copartner	شریک
coparcener	شریک
conpanion	شریک
pal	شریک
pals	شریک
countervailing power	مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
partnering	شریک شدن
joint heir	شریک ارث
parcener	شریک مشاع
conspirators	شریک فتنه
conspirator	شریک فتنه
partners	شریک شدن
half	شریک ناقص
joint owner	شریک ملک
corespondent	شریک جرم
cosignatory	شریک در امضا
fellow heir	شریک ارث
coheir	شریک ارث
associating	شریک کردن
he partook of fare	در خوراک ما شریک شد
aider and abettor	شریک در جرم
partner	شریک شدن
abetter	شریک جرم
party	طرف شریک
coheir	شریک در ارث
partnered	شریک شدن
joint hands	شریک شدن
duumvir	شریک مقام
participates	شریک شدن
associated	شریک کردن
particeps criminis	شریک جرم
ostensible	شریک اسمی
devil's advocate	شریک شیطان
associate	شریک کردن
participate	شریک شدن
chip in <idiom>	شریک شدن
participated	شریک شدن
devil's advocates	شریک شیطان
fellow or foint heir	شریک الارث
p in the second degree	شریک جرم
participants	شریک در جرم
general partner	شریک ضامن
fllowheir	شریک ارث
participant	شریک در جرم
nominal partner	شریک اسمی
associates	شریک کردن
estate at will	در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
jack on both sides	شریک دزدورفیق قافله