Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
tao
مسیر طبیعت
Other Matches
lusus natarae
بازی طبیعت خوش مزگی طبیعت
lusus naturae
بازی طبیعت خوشمزگی طبیعت
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
nature
طبیعت
consubstantial
هم طبیعت
physio
طبیعت
temperament
طبیعت
temperaments
طبیعت
physios
طبیعت
natures
طبیعت
qualities
طبیعت
quality
طبیعت
inclination
طبیعت
Mother Nature
طبیعت
navigated
طبیعت ذات
navigating
طبیعت ذات
naturalists
طبیعت شناس
navigates
طبیعت ذات
naturalists
طبیعت گرا
naturalist
طبیعت شناس
hu man nature
طبیعت انسانی
gift of nature
هدیه طبیعت
gift of nature
نعمت طبیعت
naturalism
طبیعت پردازی
earthiness
طبیعت خاکی
navigate
طبیعت ذات
metaphsical
طبیعت حکمتی
hydraulic cycle
گردش اب در طبیعت
hyperphyscal
مافوق طبیعت
natures
طبیعت سرشت
nature
طبیعت سرشت
naturalism
طبیعت گرایی
landscape architecture
معماری طبیعت
lusus natarae
غرابت طبیعت
natural endowments
بخششهای طبیعت
human nature
طبیعت انسان
still life
طبیعت بیجان
Mother Nature
طبیعت مهربان
lusus naturae
غرابت طبیعت
hyperphysical
فوق طبیعت
freaks of nature
غرائب طبیعت
against nature
مخالف طبیعت
second nature
طبیعت ثانوی
contrary to nature
بر خلاف طبیعت
cycle of water
گردش اب در طبیعت
naturalist
طبیعت گرا
animality
طبیعت حیوانی
metaphsics
دانش ماورای طبیعت
unnaturally
بر خلاف اصول طبیعت
i a the beauties of nature
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
unnatural
بر خلاف اصول طبیعت
four forces of nature
چهار نیروی بنیادی طبیعت
natural phenomena
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
all nature looked green
طبیعت سراسر سبز بود
fantasticality
طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
metaphisical
مربوط به علم ماوراء طبیعت
natural selection
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
denature
طبیعت یا ماهیت چیزی راعوض کردن
anthropogenic
مربوط به برخورد وتماس بشر با طبیعت
nature
[of things]
سرشت
[ماهیت]
[خوی]
[ذات]
[طبیعت]
it occurs in nature as a gas
در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
Pre-Raphaelites
مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
Pre-Raphaelite
مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
anthroposophy
علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
herbescent
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
naturalism
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
earthliness
دنیوی بودن مادیت طبیعت زمینی یاخاکی
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
metaphysically
از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
catastrophism
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocrats
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
feminality
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
paradise rug
طرح درختی باغ و گل
[در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
path
مسیر
airt
مسیر
direction
مسیر
paths
مسیر
orbited
مسیر
orbits
مسیر
orbit
مسیر
trajectory
مسیر
lanes
مسیر
street
مسیر
traverse
مسیر
route
مسیر
point
مسیر
flowline
خط مسیر
traversed
مسیر
routes
مسیر
streets
مسیر
trajectories
مسیر
enroute
در مسیر
runs
مسیر
run
مسیر
traversing
مسیر
tracked
مسیر دو
tracks
مسیر دو
way
مسیر
trade
مسیر
tracked
مسیر
tracks
مسیر
track
مسیر
traverses
مسیر
track
مسیر دو
lane
مسیر
course
مسیر
alignment
مسیر
bussed
مسیر
coursed
مسیر
bus
مسیر
unibus
تک مسیر
alignments
مسیر
bused
مسیر
bussing
مسیر
locations
جا مسیر
circuit
مسیر
buses
مسیر
travel
مسیر
traveled
مسیر
travels
مسیر
traded
مسیر
circuits
مسیر
busing
مسیر
busses
مسیر
courses
مسیر
location
جا مسیر
busing
مسیر عمومی
races
دوران مسیر
raced
دوران مسیر
race
دوران مسیر
electron trajectory
مسیر الکترون
buses
مسیر عمومی
vectors
مسیر جهت
trajectory
مسیر پرتابه
trajectory
مسیر گلوله
trajectories
مسیر گلوله
bus
مسیر عمومی
deviation
تغییر مسیر
bused
مسیر عمومی
trajectories
مسیر پرتابه
vector
مسیر جهت
bussed
مسیر عمومی
approaches
مسیر فرود
rotating track
مسیر/خطدوار
frequency departure
مسیر فرکانس
random
مسیر ناگهانی
frequency respone of attenuation
مسیر میرایی
randomly
مسیر ناگهانی
ground track
مسیر زمینی
guide way
مسیر هدایت
guide way
مسیر لغزش
circuits
مسیر گردش
ice lane
مسیر یخ بندان
forth
مسیر ازاد
DIVERSION
مسیر انحرافی
flight path
مسیر پرواز
routes
تعیین خط مسیر
enroute
در حین مسیر
expansion path
مسیر گسترش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com