English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
Other Matches
traffic lane مسیر عبور و مرور
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
transit bearing گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
imperialism سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
traffics عبور و مرور
trafficked عبور و مرور
traffic عبور و مرور
trafficking عبور و مرور
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
traffic court دادگاه عبور و مرور
eligible traffic عبور و مرور مجاز
traffic peak حداکثر عبور و مرور
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
traffic control کنترل عبور و مرور
traffic sign علامت عبور و مرور
access structures ساختمانهای عبور و مرور
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic intensity شدت عبور و مرور
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
traffic density شدت عبور و مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
to be under curfew در منع عبور و مرور بودن
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
curfew period ساعات منع عبور و مرور
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
curfew زمان قطع عبور و مرور قرق
safe conduct جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
air movement section قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
safe-conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
curfews زمان قطع عبور و مرور قرق
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
pointsman عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
safe conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
Other means of transport سایر وسایل نقلیه
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
traffics رفت و امد وسایل نقلیه
automotive مربوط به وسایل نقلیه خودرو
automotive تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
trafficked رفت و امد وسایل نقلیه
amaxophobia هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
trafficking رفت و امد وسایل نقلیه
traffic رفت و امد وسایل نقلیه
tolled حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
caterpillar bulldozer بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
dozer [colloquial] [bulldozer] بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
earthmover [bulldozer] بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
motor traffic رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
tractive force نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
shuttles وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttled وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttle وسیله نقلیه با مسیر مشخص
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
fare dodger کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
transshipment انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
overflight عبور با هواپیما از فرازمنطقهای
overflights عبور با هواپیما از فرازمنطقهای
vapor trail مسیر عبور بخار
current path مسیر عبور جریان برق
inbound traffic مسیر خارج از کشور
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
The route runs across this country. خط مسیر از این کشور می گذرد.
ship influence تاثیر عبور کشتی
path of flight مسیر هواپیما
cocooning اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
landing gear عراده هواپیما وسایل فرود امدن
ship influence عامل محرکه عبور کشتی
vectors مسیر ناوبری هواپیما
vector مسیر ناوبری هواپیما
bank angle سراشیب مسیر هواپیما
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
deck load وسایل روی پل کشتی
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
lockage عبور کشتی از دریچه سد میان بالابر
lockage هزینه عبور کشتی ازسد بالابر
sea pass پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
turn تغییر زاویهای مسیر هواپیما
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
intended track مسیر تعیین شده هواپیما
aircraft vectoring کنترل مسیر سمتی هواپیما
turns تغییر زاویهای مسیر هواپیما
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
hawse hole سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
air plot رسم مسیر هواپیما در روی نقشه
acceleration error اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
asymmetrical sweep باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
intended track مسیر پیش بینی شده هواپیما
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
seaway مسیر کشتی
caravel نوعی کشتی یا هواپیما
caravelle نوعی کشتی یا هواپیما
tie down مهار هواپیما یا کشتی
ship کشتی هوایی هواپیما
ships کشتی هوایی هواپیما
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
turn in point نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
mechanic تعمیرکار وسایل نقلیه تعمیرکار اتومبیل
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
cruising speed سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
debarkation پیاده شدن از کشتی یا هواپیما
cruising range شعاع عمل هواپیما یا کشتی
portholes پنجره کشتی یا هواپیما دریچه
porthole پنجره کشتی یا هواپیما دریچه
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
vectors راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
controlling وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
ports of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
electronic navigation هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
headings جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
airborne alert اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
rhumb line خط رام خط مسیر کشتی خط نصف النهارات
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
wrecking لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
wrecks لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
freight کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
wreck لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
compass acceleration error اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
piggy back traffic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
crane track واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
debriefing پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
exteriorly درخارج
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
clambake اجتماعی درخارج
externality وقوع درخارج
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
target pattern شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
ferrets هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
hunter track مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
extracellular واقع درخارج سلولهای بدن
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
yawed انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
extraterritorial واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
ectogenic قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
heterogenesis تناسل ناهمجنس تولید شده درخارج بدن
transhipment انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
approaches نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com