Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
inbound traffic
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
Other Matches
traffic lane
مسیر عبور و مرور
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
transit bearing
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
imperialism
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
traffics
عبور و مرور
trafficked
عبور و مرور
traffic
عبور و مرور
trafficking
عبور و مرور
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
traffic court
دادگاه عبور و مرور
eligible traffic
عبور و مرور مجاز
traffic peak
حداکثر عبور و مرور
airfield traffic
عبور و مرور فرودگاه
traffic control
کنترل عبور و مرور
traffic sign
علامت عبور و مرور
access structures
ساختمانهای عبور و مرور
traffic density
تکاشف عبور و مرور
traffic intensity
شدت عبور و مرور
bus traffic
عبور و مرور اتوبوسها
traffic density
شدت عبور و مرور
traffic density
تراکم عبور و مرور
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
air-traffic control
کنترل عبور و مرور هوایی
traffic cut
تقاطع دو جریان عبور و مرور
to be under curfew
در منع عبور و مرور بودن
air traffic control
کنترل عبور و مرور هوایی
curfew period
ساعات منع عبور و مرور
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
curfew
زمان قطع عبور و مرور قرق
safe conduct
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
air movement section
قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
safe-conducts
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
curfews
زمان قطع عبور و مرور قرق
road discipline
مقررات عبور و مرور روی جاده
pointsman
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
access structures
ساختمان های قابل عبور و مرور
safe conducts
جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
Other means of transport
سایر وسایل نقلیه
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
traffics
رفت و امد وسایل نقلیه
automotive
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
automotive
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
trafficked
رفت و امد وسایل نقلیه
amaxophobia
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
trafficking
رفت و امد وسایل نقلیه
traffic
رفت و امد وسایل نقلیه
tolled
حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
caterpillar bulldozer
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
dozer
[colloquial]
[bulldozer]
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
earthmover
[bulldozer]
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
motor traffic
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
tractive force
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
black box
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
shuttles
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttled
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttle
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
fare dodger
کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
transshipment
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
overflight
عبور با هواپیما از فرازمنطقهای
overflights
عبور با هواپیما از فرازمنطقهای
vapor trail
مسیر عبور بخار
current path
مسیر عبور جریان برق
inbound traffic
مسیر خارج از کشور
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
The route runs across this country.
خط مسیر از این کشور می گذرد.
ship influence
تاثیر عبور کشتی
path of flight
مسیر هواپیما
cocooning
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
landing gear
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
ship influence
عامل محرکه عبور کشتی
vectors
مسیر ناوبری هواپیما
vector
مسیر ناوبری هواپیما
bank angle
سراشیب مسیر هواپیما
aircraft mission equipment
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
deck load
وسایل روی پل کشتی
embark
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
lockage
عبور کشتی از دریچه سد میان بالابر
lockage
هزینه عبور کشتی ازسد بالابر
sea pass
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
turn
تغییر زاویهای مسیر هواپیما
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
intended track
مسیر تعیین شده هواپیما
aircraft vectoring
کنترل مسیر سمتی هواپیما
turns
تغییر زاویهای مسیر هواپیما
motor vehicle industry
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
hawse hole
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
air plot
رسم مسیر هواپیما در روی نقشه
acceleration error
اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
asymmetrical sweep
باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
intended track
مسیر پیش بینی شده هواپیما
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
seaway
مسیر کشتی
caravel
نوعی کشتی یا هواپیما
caravelle
نوعی کشتی یا هواپیما
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
ship
کشتی هوایی هواپیما
ships
کشتی هوایی هواپیما
homing station
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
turn and slip
زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
turn in point
نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
mechanic
تعمیرکار وسایل نقلیه تعمیرکار اتومبیل
piloted
خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot
خلبان هواپیما راننده کشتی
cruising speed
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
debarkation
پیاده شدن از کشتی یا هواپیما
cruising range
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
portholes
پنجره کشتی یا هواپیما دریچه
porthole
پنجره کشتی یا هواپیما دریچه
pilots
خلبان هواپیما راننده کشتی
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
vectors
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
controlling
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
ports of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
stages
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
headings
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
airborne alert
اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
rhumb line
خط رام خط مسیر کشتی خط نصف النهارات
convoy
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
wrecking
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
staged crews
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
wrecks
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
freight
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
wreck
لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
holding pattern
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
true track
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
barrier light
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
compass acceleration error
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
plotting
رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
transfer loader
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
piggy back traffic
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
crane track
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
debriefing
پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
exteriorly
درخارج
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
clambake
اجتماعی درخارج
externality
وقوع درخارج
clock code position
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
target pattern
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
ferrets
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
extracellular
واقع درخارج سلولهای بدن
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
extraterritorial
واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
ectogenic
قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
heterogenesis
تناسل ناهمجنس تولید شده درخارج بدن
transhipment
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com