Dictiornary-Farsi | مشبک کاری کنتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی


Other Matches

Geometrical	مشبک کاری
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
earldom	کنتی
earldoms	کنتی
kentish	وابسته به kentشهرانگلیس کنتی
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
cancellate	مشبک
gridded	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
netted	مشبک
grilled	مشبک
cribriform	مشبک
reticular	مشبک
retculate	مشبک
latticed	مشبک
retiform	مشبک
cancellated	مشبک
meshy	مشبک
honeycomb	مشبک
honeycombs	مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
checker brick	اجر مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
latticework	چیز مشبک
reticulate	مشبک کردن
perforated cover plates	صفحات مشبک
bar screen	دریچه مشبک
crates	صندوق مشبک
checker chamber	اطاقک مشبک
trussing	تیر مشبک
air-bick	سفال مشبک
trusses	تیر مشبک
crate	صندوق مشبک
hollow brick	اجر مشبک
truss	تیر مشبک
trussed	تیر مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
trestle work	پایههای مشبک
bar screen	ریچه مشبک
interweave	مشبک کردن
lattice mast	دکل مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
lattices	تیر مشبک
lattices	کار مشبک
lattice	تیر مشبک
lattice	کار مشبک
grilles	پنجره مشبک
lattice window	پنجره مشبک
lattic-window	پنجره مشبک
lattice tower	دکل مشبک
lattice tower	برج مشبک
interwove	مشبک کردن
meshwork	کارهای مشبک
mesh iron	اهن مشبک
interweaving	مشبک کردن
interweaves	مشبک کردن
grille	پنجره مشبک
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
perforated brick	اجر مشبک
interlace	مشبک کردن
interknit	در هم مشبک کردن
lattice grider	تیر مشبک
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
reticulate	شبکه کردن مشبک
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
reticulum	بافت همبند و مشبک
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
luggage net	باربند فلزی مشبک
grillwork	پنجره مشبک سازی
net winged	دارای بال مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
slotted casing	لوله جدار مشبک
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
interlaced	درهم بافته مشبک
expanded metal	ورق اهن مشبک
corner truss	تیر مشبک کنج دار
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
rack	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
wracked	توری مشبک اشغال گیر
wracks	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
racked	توری مشبک اشغال گیر
caul	نوعی روسری مشبک توری
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
inaction	بی کاری
malfunction	کژ کاری
under employment	کم کاری
parget	گچ کاری
slobbery	تف کاری
plasterwork	گچ کاری
impotence	کاری
hypofunction	کم کاری
curry	کاری
intent on doing anything	کاری
effective	کاری
curries	کاری
malfunctions	کژ کاری
malfunctioned	کژ کاری
impotency	کاری
electroplating	اب کاری
currie	کاری
active	کاری
plastering	گچ کاری
curry powder	کاری
flower piece	گل کاری
curry powders	کاری
feckful	کاری
decorations	زینت کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
decoration	زینت کاری
figuration	شیرین کاری
welding	جوش کاری
mining	معدن کاری
misconduct	خلاف کاری
ingraving	کنده کاری
insagacity	ندانم کاری
extravagantly	با افراط کاری
lighterage	دوبه کاری
an active remedy	درمان کاری
lead work	سرب کاری
an active man	مرد کاری
active cell	خانه کاری
acrography	گچ کاری برجسته
squalor	کثافت کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
lattice work	شبکه کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
brickwork	سفت کاری
lay off	فصل کم کاری
elegance	ریزه کاری
fretwork	منبت کاری
plumbing	سرب کاری
glazing	شیشه کاری
drilling	مته کاری
latticing	شبکه کاری
lubrication	روغن کاری
acting	فعال کاری
forging	چکش کاری
discreetness	احتیاط کاری
flagitiousness	تبه کاری
counterattack	بدل کاری
cotton plantation	پنبه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
contouring operation	فرم کاری
conservativeness	محافظه کاری
compulsiveness	مکرر کاری
chromium plating	اب کرم کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
finishing touches	دست کاری
fiendishness	تبه کاری
crypianalysis	پنهان کاری
discreetnss	احتیاط کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
drilling work	مته کاری
dry farm	دیم کاری