Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
analysis
مشتق وتابع اولیه
Other Matches
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
anti derivative
ضد مشتق
derivative
مشتق
paronymous
مشتق
paronym
مشتق
formant
مشتق
derivatives
مشتق
parasyntetic
مشتق
offshoot
مشتق
offshoots
مشتق
derives
مشتق شده از
second derivative
مشتق دوم
parial derivative
مشتق جزئی
derivation
مشتق گیری
silicic
مشتق از سیلیس
spiritous
مشتق ازالکل
derive
مشتق کردن
derive
مشتق شده از
derives
مشتق کردن
deriving
مشتق شده از
to d. itself
مشتق شدن
parasyntetic
مشتق و مرکب
deriving
مشتق کردن
diphyletic
مشتق از دو نیا
derived field
فیلد مشتق
differentiates
مشتق گرفتن
differentiate
مشتق گرفتن
formative
کلمه مشتق
denominators
مشتق کننده
denominator
مشتق کننده
differentiating
مشتق گرفتن
branches
مشتق شدن
branch
مشتق شدن
differential equations
معادلات مشتق
differentiator
مشتق گیر
calcic
مشتق ازاهک
derivations
مشتق گیری
differentiation
مشتق گیری
autologous
مشتق از خود
patronymic
مشتق از نام پدر
romanesque
مشتق از زبان لاتین
second derivative
مشتق مرتبه دوم
partial derivative
مشتق پاره ای
[ریاضی]
partial derivative
مشتق جزیی
[ریاضی]
adscititious
مشتق از عامل خارجی
deverbative
مشتق شده از فعل
Y'
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y prime
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
derived demand
تقاضای مشتق شده
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
differentiable function
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
derive
نتیجه گرفتن مشتق شدن
matronymic
اسم مشتق ازطرف مادر
deriving
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
نتیجه گرفتن مشتق شدن
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
denominative
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
adrenal
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
potash
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
tetra
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
rhythm-and-blues
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
pl/m
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
initialing
اولیه
initialed
اولیه
initialled
اولیه
primeval
اولیه
primitive
اولیه
rudimentary
اولیه
early
اولیه
earliest
اولیه
initials
اولیه
primary
اولیه
initialling
اولیه
dispersion
اولیه
basic
اولیه
basics
اولیه
preliminaries
اولیه
preliminary
اولیه
fundamental
اولیه
raw
اولیه
initial
اولیه
primal
اولیه
first generation
اولیه
elementary
اولیه
input capacitor
خازن اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
initialize
مقداردهی اولیه
input admittance
ادمیتانس اولیه
input capacitance
فرفیت اولیه
input coordinate
مختصات اولیه
input circuit
مدار اولیه
input attenuation
میرائی اولیه
incunabula
مراحل اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
initial strength
استحکام اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
initial condition
شرایط اولیه
initial condition
شرط اولیه
initial cost
هزینه اولیه
initial level
سطح اولیه
initial mass
جرم اولیه
i.c.
حالت اولیه
historical costs
هزینه اولیه
drawing key
طرح اولیه
elementary cell
پیل اولیه
feed stock
مواد اولیه
first aids
کمکهای اولیه
first cause
علت اولیه
first cost
هزینه اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
first notions
تصورات اولیه
initial value
مقدار اولیه
initial point
نقطه اولیه
radix
سرچشمه اولیه
proto planets
سیارههای اولیه
proto galaxy
کهکشان اولیه
priority processing
پردازش اولیه
primogenitors
اجداد اولیه
primitive element
عنصر اولیه
primery terminal
ترمینال اولیه
primery obligation
تعهدات اولیه
primery current
جریان اولیه
primery coil
پیچک اولیه
primery citcuit
مدار اولیه
primery battery
باطری اولیه
primeral borth
ابگوشت اولیه
prime costs
هزینههای اولیه
prime cost
ارزش اولیه
primary track
شیار اولیه
primary structure
ساختمان اولیه
raw data
دادههای اولیه
raw products
محصولات اولیه
raw statistics
امارهای اولیه
outline agreement
توافق اولیه
skeleton agreement
توافق اولیه
master agreement
توافق اولیه
frame agreement
توافق اولیه
basic agreement
توافق اولیه
scheme
طرح اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .
ما یه اولیه از من کار از تو
self aid
کمکهای اولیه
rudiment
اولیه ابتدایی
roughed slab
برامن اولیه
primary storage
حافظه اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
input time
زمان اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
input tape
نوار اولیه
input stage
طبقه اولیه
input signal
سیگنال اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
input noise
پارازیت اولیه
input information
اطلاعات اولیه
input gap
فاصله اولیه
input function
تابع اولیه
input frequency
فرکانس اولیه
input electrode
الکترود اولیه
input drift
رانش اولیه
input diode
دیود اولیه
input data
دادههای اولیه
input current
جریان اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input translator
مترجم اولیه
input unit
واحد اولیه
primary products
محصولات اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
primary industries
صنایع اولیه
primary emission
صدور اولیه
primary electron
الکترون اولیه
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary center
مرکز اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com