Dictiornary-Farsi | مصاحبت پهلو نشینی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
companionship	مصاحبت پهلو نشینی


Other Matches

They were walking three abreast.	سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
line abreast	کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
To toss and turn. To roll over.	از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
accompanied	مصاحبت کردن
accompanies	مصاحبت کردن
accompany	مصاحبت کردن
company	مصاحبت کردن با
companies	مصاحبت کردن با
sugar daddy <idiom>	پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
side by side columns	ستونهای پهلو به پهلو
collateral	پهلو به پهلو متوازی
galncing collision	برخورد پهلو به پهلو
withdrawals	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal	عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
side	پهلو
by	از پهلو
decagon	ده پهلو
sideling	از پهلو
side view	از پهلو
triangle	سه پهلو سه بر
side by side	پهلو به پهلو
triangles	سه پهلو سه بر
hexagon	شش پهلو
hexagons	شش پهلو
sideways	از پهلو
three sided	سه پهلو
along side	در پهلو
sidewards	از پهلو
sideward	از پهلو
ship side	پهلو
sides	پهلو
yoko	پهلو
one-sided	یک پهلو
flank	پهلو
one sided	یک پهلو
handing	پهلو
hand	پهلو
flanking	پهلو
flanked	پهلو
nip and tuck	پهلو به پهلو
broadsides	به پهلو
side arm	از پهلو
abreast	پهلو به پهلو
sexangle	شش پهلو
broadside	به پهلو
sidling	از پهلو
two-edged	دو پهلو
two edged	دو پهلو
laterally	از پهلو
heptagonal	هفت پهلو
pneumonia	سینه پهلو
prevarication	حرف دو پهلو
scalene	نابرابر پهلو
yoko geri	ضربه به پهلو
quinquelat eral	پنج پهلو
quindec agon	پانزده پهلو
multilateral	چند پهلو
sideswipe	پهلو زدن به
sideswipes	پهلو زدن به
octagon	هشت پهلو
octagons	هشت پهلو
transfers	پهلو- رفت
pulmonitis	سینه پهلو
polygonal	بسیار پهلو
many sided	چند پهلو
many-sided	چند پهلو
pentangular	پنج پهلو
sidestroke	شنای پهلو
octangular	هشت پهلو
multivocal	چند پهلو
lateral flexion	خم شدن به پهلو
it has sides	سه پهلو دارد
septilateral	هفت پهلو
side blown converter	مبدل پهلو دم
peripeneumony	سینه پهلو
transfer	پهلو- رفت
transferring	پهلو- رفت
pitch diameter	قطر پهلو
pentagon	پنج پهلو
pentagons	پنج پهلو
along side	پهلو به پهلوی
slab sided	پهن پهلو
sideway	فرعی از پهلو
goosewing	دو پهلو بادبان
double talk	جمله دو پهلو
slides	حرکت از پهلو
polygon	بسیار پهلو
broadside	ناو به پهلو
skids	به پهلو سریدن
broadsides	ناو به پهلو
polygons	بسیار پهلو
double-entendres	حرف دو پهلو
skidding	به پهلو سریدن
double entendres	حرف دو پهلو
double entendre	حرف دو پهلو
slide	حرکت از پهلو
equilateral	دو پهلو برابر
skid	به پهلو سریدن
sides	پهلو کناره
side	پهلو کناره
skidded	به پهلو سریدن
list	یک پهلو شدن
crabs	به پهلو حرکت کردن
equilateral triangle	سه پهلو برابر [ریاضی]
sidesteps	صعود پلهای از پهلو
quadrilateral	چهار پهلو چهارضلعی
quadrilaterals	چهار پهلو چهارضلعی
sidestep	صعود پلهای از پهلو
To sleep on ones side.	روی پهلو خوابیدن
lateralrelationship	نسبت در خط افقی از پهلو
sidestepped	صعود پلهای از پهلو
palter	دو پهلو سخن گفتن
equivocal	دارای ابهام دو پهلو
yoma tsuki	ضربه با دو دست به پهلو
equiangular triangle	سه پهلو برابر [ریاضی]
sidewinder	ضربت سنگین از پهلو
pneumococcus	میکرب سینه پهلو
harbourage	پهلو گرفتن در بندر
crab	به پهلو حرکت کردن
pinwheel	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
sidestepping	صعود پلهای از پهلو
waked	شب نشینی
precipitation	ته نشینی
recoil	پی نشینی
recoiling	پی نشینی
illuviation	ته نشینی
deposit	ته نشینی
adsorption	رو نشینی
sedimentation	ته نشینی
an eveing party	شب نشینی
evening party	شب نشینی
recoils	پی نشینی
soirTes	شب نشینی
wakes	شب نشینی
wake	شب نشینی
soirees	شب نشینی
soiree	شب نشینی
retrocedence	پس نشینی
subsidence	ته نشینی
deposits	ته نشینی
sedinentation	ته نشینی
sedimentation	ته نشینی
nightlife	شب نشینی
settling	ته نشینی
sedimentary	ته نشینی
recoiled	پی نشینی
scotch verdict	حکم غیرقطعی ودو پهلو
scissor kick	پای قیچی در شنای پهلو
chinese landing	پهلو گرفتن به سبک چینی
To dock . To berth.	پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
emulating	برابری جستن با پهلو زدن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
lateral pass	پاس توپ فوتبال از پهلو
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
ruralize	ده نشینی کردن
retrocession	عقب نشینی
retrocedence	عقب نشینی
cotenancy	هم اجاره نشینی
line of retreat	خط عقب نشینی
reclvsion	گوشه نشینی
katabasis	عقب نشینی
sedimentation pond	حوضچه ته نشینی
retreating	عقب نشینی
settlements	ته نشینی مسکن
settlement	ته نشینی مسکن
sequestered life	گوشه نشینی
hypostatic	ناشی از ته نشینی
nomadism	کوچ نشینی
retreated	عقب نشینی
hutment	کلبه نشینی
sanctuaries	حق بست نشینی
electrostatic procipitation	ته نشینی الکترواستاتیک
recoil	عقب نشینی
suburbia	حومه نشینی
to burn the midnight oil	شب نشینی کردن
urbanism	شهر نشینی
retreat	عقب نشینی
retreats	عقب نشینی
recesses	عقب نشینی
recess	عقب نشینی
fallback	عقب نشینی
seclusion	گوشه نشینی
sanctuary	حق بست نشینی
recoiled	عقب نشینی
to burn the midnighoil	شب نشینی کردن
recoiling	عقب نشینی
solitariness	گوشه نشینی
urbanization	شهر نشینی
silting	رسوب ته نشینی
break ground	عقب نشینی
eremitic life	گوشه نشینی
recoils	عقب نشینی
eremitism	گوشه نشینی
tenantry	اجاره نشینی
pleuropneumonia	ذات الجنب توام با سینه پهلو
yawed	پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما